- برک
- قسمی از گلیم ترسو، خفتک تالاب
معنی برک - جستجوی لغت در جدول جو
- برک
- پرک، پره، پر کوچک، برگ کوچک، در علم زیست شناسی بال کوچک، تاج، افسر، سهیل، ستارۀ سهیل
- برک
- نوعی پارچه ضخیم که در خراسان از پشم شتر یا کرک بز با دست بافند و از آن جامه زمستانی دوزند
- برک ((بَ رَ))
- ستاره سهیل
- برک
- نوعی پارچۀ ضخیم از پشم شتر یا کرک بز که از آن لباس زمستانی به خصوص پالتو می دوزند، نوعی جامۀ ضخیم که در زمستان چوپانان بر تن می کنند یا روی دوش می اندازند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آبگیر، تالاب
کلاه درازی که از برک یا نمد دوزند زاهدان و درویشان برسر گذارند برنس
استخر کوچک، حوض آب
مرد کوتاه
زیاد شدن، فراوانی، سعادت
گودال آب، تالاب، استخر طبیعی، استخر
فراوانی، افزونی، بسیاری، خجسته بودن، مبارکی مثلاً به برکت زحمات شما کارمان زود به اتمام رسید، نعمت ها
تهیه شده از برک، برای مثال حاجت به کلاه برکی داشتنت نیست / درویش صفت باش و کلاه تتری دار (سعدی - ۹۲)
Blessedness
благословение
Segen
благословення
błogosławieństwo
bênção
benedizione
bendición
bénédiction
zegen
พระพร
berkah
برازةٌ
आशीर्वाद