جدول جو
جدول جو

معنی برزویه - جستجوی لغت در جدول جو

برزویه
(پسرانه)
طبیب مشهور انوشیروان و مترجم کلیله ودمنه از هندی به پهلوی، نام پزشک نامدار ایرانی که کتاب کلیه و دمنه را در زمان انوشیروان پادشاه ساسانی از هند به ایران آورد (نگارش کردی: بهرزویه)
تصویری از برزویه
تصویر برزویه
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برنویس
تصویر برنویس
مصنف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برپایه
تصویر برپایه
طبق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بازگویه
تصویر بازگویه
تکرار سخنی اعاده مطلبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترگویه
تصویر ترگویه
ترجمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بوبویه
تصویر بوبویه
هدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کراویه
تصویر کراویه
کراویا، گیاهی چتری با گل های سفید و تخمی شبیه زیره که مصرف دارویی دارد، شاه زیره، زیره رومی، کرویا، قرنباد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برسوله
تصویر برسوله
معجونی که با مغز گردو و داروهای مقوی تهیه می شود، برای مثال روح ما را عصا می صافی ست / نه معاجین و بنگ و برسوله (نزاری - مجمع الفرس - برسوله)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بوبویه
تصویر بوبویه
هدهد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، مرغ سلیمان، پوپو، شانه سرک، بدبدک، پوپش، بوبو، پوپ، پوپک، کوکله، بوبه، شانه سر، پوپؤک، بوبک، شانه به سر
فرهنگ فارسی عمید
گونه ای زیره که بنام زیره سیاه یا زیره سیاه کرمانی موسوم و دارا ریشه های متورم است و در افغانستان و بلوچستان بفراوانی میروید. از دانه هایش بمنظور معطر کردن اغذیه استفاده میکنند و بعلاوه دارا خاصیت باد شکن و از بین بردن نفخ های روده مقوی و قاعده آور و مدر است کرویه کراویه قرنباد زیره سیاه زیره کرمانی با سلیقون از حمیون فادرونی کمون رومی تقرد تقده قاروا شاه زیره تقر قرنفار کمون فرنگی کراویه صحرایی قرامن کیمیونی قردمانا کراویه بری کراویه دشتی تخم توخره قرطمانا کراویه رومی کراویه جبلی. یا کراویا بری. یا کروایاء جبلی. یا کراویاء دشتی. یا کراویاء رومی. یا کراویا صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزنده
تصویر برزنده
((بَ زَ دِ))
شاغل، جمع برزندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زرزوره
تصویر زرزوره
نوعی عنکبوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازوله
تصویر بازوله
دستگاه خرمن کوبی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برزنی
تصویر برزنی
محلی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارزیه
تصویر ارزیه
درخت کاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروفه
تصویر بروفه
دستار میان بند کمربند شال که بسر یا کمر بندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروده
تصویر بروده
سردی خنکی، سرد شدن، زم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروین
تصویر بروین
فرانسوی باران تند و ریز ریز بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بزوین
تصویر بزوین
(پسرانه)
محرک (نگارش کردی: بزون)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بروفه
تصویر بروفه
(دخترانه و پسرانه)
دستار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برزین
تصویر برزین
(دخترانه)
بلند، تنومند، باشکوه، نام پسر گرشاسب، نام یکی از سرداران کیکاوس شاه ماد، نام کوهی در کردستان بین مهاباد و سردشت (نگارش کردی: بهرزین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از برزین
تصویر برزین
نار، آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برزیق
تصویر برزیق
جماعت، گروه مردم سواران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برقیه
تصویر برقیه
آلات برقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راویه
تصویر راویه
نقل کننده سخن و خبر از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضویه
تصویر رضویه
وابسته به رضا ع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رحویه
تصویر رحویه
چرخه کهربایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترویه
تصویر ترویه
روز هشتم ازماه دی الحجه، سیرآب کردن، تفکر در کاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راویه
تصویر راویه
نقل کنندۀ سخن و خبر از کسی، راوی
مشک یا دلو بزرگ آبکشی
خورجین، ظرفی یا جایی که توشه را در آن بگذارند، کیسه، خورجین، توشه دان، کنف، توشدان، حرزدان، جراب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بروفه
تصویر بروفه
دستار، میان بند، شال که به سر یا کمر می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترویه
تصویر ترویه
سیراب کردن، آب برای سفر برداشتن، در کاری تفکر و اندیشه کردن، روز هشتم ماه ذی حجّه که حج آغاز می شود و حجاج از مکه به عرفات می روند
فرهنگ فارسی عمید
گونه ای زیره که بنام زیره سیاه یا زیره سیاه کرمانی موسوم و دارا ریشه های متورم است و در افغانستان و بلوچستان بفراوانی میروید. از دانه هایش بمنظور معطر کردن اغذیه استفاده میکنند و بعلاوه دارا خاصیت باد شکن و از بین بردن نفخ های روده مقوی و قاعده آور و مدر است کرویه کراویه قرنباد زیره سیاه زیره کرمانی با سلیقون از حمیون فادرونی کمون رومی تقرد تقده قاروا شاه زیره تقر قرنفار کمون فرنگی کراویه صحرایی قرامن کیمیونی قردمانا کراویه بری کراویه دشتی تخم توخره قرطمانا کراویه رومی کراویه جبلی. یا کراویا بری. یا کروایاء جبلی. یا کراویاء دشتی. یا کراویاء رومی. یا کراویا صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
مرزو: کوه و دره هند مرا ز آرزوی غزو خوشتر بود از باغ و بهار و لب مرزوی. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
مونث مروی مرویه در فارسی: باز گفته مونث مروی: و ذکر بعضی از فضایل مرویه در حق ایشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بروفه
تصویر بروفه
((بُ یا بَ فِ))
دستار، کمربند، شال که بر سر یا کمر بندند
فرهنگ فارسی معین