معنی بررو - جستجوی لغت در جدول جو

بررو

لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برزو — تصویر برزو

(پسرانه)

بلند قامت، بلند بالا، کنایه از عظمت، پسر سهراب و نوه رستم دستان، نام پسر سهراب پسر رستم زال (نگارش کردی: بهرزو)

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از براو — تصویر براو

(پسرانه)

زمینی که بوسیله چشمه یا رودخانه آبیاری شود (نگارش کردی: بهراو)

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از برکو — تصویر برکو

(پسرانه)

خرمن کوچک قبل از خرمن بزرگ (نگارش کردی: بهرک)

فرهنگ نامهای ایرانی

تصویری از برغو — تصویر برغو

بوق، آلت فلزی یا استخوانی میان تهی که با دهان در آن می دمند و صدا می کند، بوغ، صور برای مثال آه سحر از نایژۀ صبح برآمد / بی جان به هوا چون نفس از لولۀ برغو (آذری- مجمع الفرس - برغو)

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بارو — تصویر بارو

باره، دیوار قلعه، حصار

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از پررو — تصویر پررو

بی شرم، بی حیا

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بررس — تصویر بررس

رسیدگی کننده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از برره — تصویر برره

بسیار خیّر

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از بدرو — تصویر بدرو

بدراه، اسبی که بد راه می رود، آنکه به راه خطا می رود، بدآیین

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از برنو — تصویر برنو

پرنیان، نوعی پارچۀ ابریشمی منقش، دیبای منقش، حریر نازک، پرنون، پرنو، برنون

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از برور — تصویر برور

بارور، باردار، بار دهنده، میوه دهنده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از برغو — تصویر برغو

بوق

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از براو — تصویر براو

علیه کسی، بزیان کسی، بزبان کسی

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برره — تصویر برره

جمع بار نیکو کاران صالحان

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بارو — تصویر بارو

حصار، دیوار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از برور — تصویر برور

باردار ومیوه دار، مثمر

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دررو — تصویر دررو

بیرون شو، بن بست

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بیرو — تصویر بیرو

بی آزرم بیشرم پر رو بی چشم و رو، کیسه کیسه پول

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بدرو — تصویر بدرو

ستور بد راه، ستور باری اسب باری

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از بیرو — تصویر بیرو

((هِ))

کیسه، کیسه پول، بی شرم، پررو

فرهنگ فارسی معین

تصویری از پررو — تصویر پررو

((ی))

دریده، بی شرم، بی حیا

فرهنگ فارسی معین

تصویری از برره — تصویر برره

((بَ رَ رَ یا رِ))

جمع بار، نیکوکاران، صالحان

فرهنگ فارسی معین

تصویری از برغو — تصویر برغو

((بُ))

بوق، شاخ میان تهی

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بارو — تصویر بارو

دیوار، قلعه، حصار

فرهنگ فارسی معین

تصویری از بارو — تصویر بارو

حصار

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از دررو — تصویر دررو

اگزیت

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از پررو — تصویر پررو

Cheeky

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از پررو — تصویر پررو

нахальный

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از پررو — تصویر پررو

frech

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از پررو — تصویر پررو

нахабний

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از پررو — تصویر پررو

bezczelny

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از پررو — تصویر پررو

厚颜无耻的

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از پررو — تصویر پررو

atrevido

دیکشنری فارسی به پرتغالی

تصویری از پررو — تصویر پررو

sfacciato

دیکشنری فارسی به ایتالیایی