جدول جو
جدول جو

معنی بردکشی - جستجوی لغت در جدول جو

بردکشی
(بَ کَ)
دهی است از دهستان طیبی گرم سیری بخش کهگیلویه شهرستان بهبهان گرم سیری با 100 تن سکنه و ساکنین از طایفۀ طیبی می باشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برداشت
تصویر برداشت
برداشت (Take) در سینما به مجموعه ای از تکنیک ها و روش های تصویربرداری اطلاق می شود که به کمک آن ها، صحنه ها و جلوه های مختلف در فیلم به نمایش در می آیند. این فرایند شامل چیدمان و کنترل دقیق عناصر دیداری مانند زاویه دید دوربین، نورپردازی، فاصله کانونی (فوکوس)، ترکیب و حرکت دوربین، و دیگر عواملی است که تأثیر زیادی بر تجربه بصری بیننده دارند.
برداشت در سینما به طور کلی شامل این موارد می شود:
۱. زاویه دید دوربین (Camera Angle) : انتخاب زاویه ای که دوربین از صحنه فیلمبرداری می کند. این می تواند شامل زاویه های مختلف مانند زاویه بالا (از بالا به پایین)، زاویه پایین (از پایین به بالا)، زاویه جلو (از جلو به عقب) و زاویه پشت (از عقب به جلو) باشد که هر کدام احساسات و انطباقی متفاوت را منتقل می کنند.
۲. نورپردازی (Lighting) : استفاده از نور برای ایجاد جو و احساس خاص در صحنه. نورپردازی می تواند از نور طبیعی یا نورهای مصنوعی (مثل نئون، آفتاب، فلش) استفاده کند تا مکان ها و شخصیت ها را به وضوح نمایش دهد یا برای ایجاد تأثیرات درونی صحنه استفاده شود.
۳. ترکیب و تراکم (Composition) : نحوه چیدمان و ترکیب اجزای مختلف صحنه در فریم دوربین، از جمله شخصیت ها، اشیاء، و فضاهای پس زمینه. این می تواند به شکل های مختلفی مانند تعادل، تناسب، تنظیم واحد و یا قانون سوم ها صورت گیرد.
۴. فاصله کانونی (Focus) : نحوه تنظیم فاصله کانونی برای انتخاب قسمت خاصی از صحنه که در آن فوکوس است. این می تواند به ایجاد عمق میدان (عمق تصویر) کمک کند و بر تمرکز بیننده تأثیر بگذارد.
۵. حرکت دوربین (Camera Movement) : استفاده از حرکات دوربین مانند پانینگ (چرخش دوربین به افقی)، تیلتینگ (چرخش دوربین به عمودی)، زوم (وسیع و ضیق) و تراکینگ (حرکت دوربین به طول صفحه) برای ایجاد جلوه های ویژه و افزایش ارتباط بین نمایشگر و نمایشگر استفاده می شود.
این عوامل و تکنیک ها همگی به کمک همدیگر برای ایجاد جلوه های خاص در فیلم سازی می آیند و به کمک آن ها، فیلمسازان می توانند نظریه هایشان را دربارهٔ شخصیت ها، داستان ها و جهان های خود بیان کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از خبرکشی
تصویر خبرکشی
خبرچینی، سخن چینی، جاسوسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارکشی
تصویر بارکشی
عمل بار کشیدن، بار بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بندکشی
تصویر بندکشی
پر کردن درزهای آجرها و سنگ های نمای ساختمان با ساروج یا سیمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردنکشی
تصویر گردنکشی
نافرمانی، یاغی گری، برای مثال چو با سفله گویی به لطف و خوشی / فزون گرددش کبر و گردنکشی (سعدی - ۱۸۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدکنشی
تصویر بدکنشی
بدکاری، بدکرداری
فرهنگ فارسی عمید
نوار پارچه ای باریکی که روی دوش لباس نظامیان دوخته می شود برای تعیین درجۀ آنان، پاگون
فرهنگ فارسی عمید
عضو اصلی تنفس ماهی که به وسیلۀ آن اکسیژن موجود در آب را جذب می کند، آب شش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بدروشی
تصویر بدروشی
بدرفتاری، بدخویی کردن با مردم، بدکاری، بدکرداری، بدروشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خودکشی
تصویر خودکشی
خود را کشتن، عمل ارادی شخص برای کشتن خود، انتحار، کنایه از کوشش بسیار در امری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
استنباط، در کشاورزی جمع آوری محصول، در علم اقتصاد برداشتن قسمتی از سرمایه یا سود یک مؤسسه پیش از فرارسیدن موقع تقسیم آن، عمل برداشتن چیزی، تحمل، شکیبایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برمنشی
تصویر برمنشی
خودپسندی، خودستایی، تکبر
فرهنگ فارسی عمید
(بَ کَ / کِ)
پر کردن درزهای آجرها و سنگهای نمای ابنیه با سیمان یا ساروج. (فرهنگ فارسی معین). عمل بند کشیدن. عمل فروکردن گچ میان دو آجر و پیوستن آن دو بیکدیگر
لغت نامه دهخدا
(دُ کَ / کِ)
عمل دردکش. دردکش بودن. دردآشامی. دردی خواری:
در شأن من به دردکشی ظن بد مبر
کآلوده گشت خرقه ولی پاکدامنم.
حافظ
لغت نامه دهخدا
تصویری از خودکشی
تصویر خودکشی
خود را بوسیله ای کشتن انتحار، کار زیاد کردن کوشش بسیار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برانشی
تصویر برانشی
عضو اصلی تنفس ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
عمل برداشتن چیزی، جمع آوری محصول گرد آوردن غلات، عمل برداشتن بخشی از سرمایه یا سود یک بنگاه پیش از موقع تقسیم آن عمل گرفتن کارمندی حقوق یا پاداش خود را قبل ازموقع پرداخت، صبر تحمل بردباری، پیش در آمد، قسمت اولیه از سه قسمت اسامی نوبت مرتب -7 نوعی ساز مخصوص بشخص سلطنت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندکشی
تصویر بندکشی
پر کردن درزهای آجرها و سنگهای نمای ابنیه با سیمان یا ساروج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بلاکشی
تصویر بلاکشی
عمل و حالت بلاکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برمنشی
تصویر برمنشی
تکبر، عجب، کبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کودکشی
تصویر کودکشی
کناسی
فرهنگ لغت هوشیار
شجاعت دلاوری، سرکشی طغیان عصیان، سرافرازی شهرت، تکبر غرور خودستایی: جز از کهتری نیست آیین من مباد آز و گردنکشی دین من
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مراکشی
تصویر مراکشی
منسوب به مراکش: از مردم مراکش اهل مراکش، ساخته و پرداخته مراکش
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه ای باریک که نظامیان بر دوش جامه دوزند و روی آن درجه نظامی را نصب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سردوشی
تصویر سردوشی
پاگون، پارچه باریکی روی شانه لباس های نظامی برای نصب درجه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بندکشی
تصویر بندکشی
پر کردن درزهای نمای ساختمان با سیمان و دوغاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
((بَ))
جمع آوری محصول، صبر، بردباری، پیشرفت و ترقی، عمل گرفتن چیزی قبل از موقع پرداخت یا تقسیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خودکشی
تصویر خودکشی
((~. کُ))
خود را به وسیله ای کشتن، انتحار، کار زیاد کردن، کوشش بسیار کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برانشی
تصویر برانشی
((بِ))
آب شش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برمنشی
تصویر برمنشی
خودپسندی، تکبر، والامنشی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
استحصال، احساس
فرهنگ واژه فارسی سره
ارتقا، ترقی
متضاد: تنزل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از برونشی
تصویر برونشی
Bronchial
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از برداشت
تصویر برداشت
Impression
دیکشنری فارسی به انگلیسی