معنی سردوشی - فرهنگ فارسی عمید
معنی سردوشی
سردوشی
نوار پارچه ای باریکی که روی دوش لباس نظامیان دوخته می شود برای تعیین درجۀ آنان، پاگون
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سردوشی
سردوشی
سردوشی
پارچه ای باریک که نظامیان بر دوش جامه دوزند و روی آن درجه نظامی را نصب کنند
فرهنگ لغت هوشیار
سردوشی
سردوشی
پاگون، پارچه باریکی روی شانه لباس های نظامی برای نصب درجه
فرهنگ فارسی معین
سردوشی
سردوشی
پارچه ای باریک که نظامیان بر دو دوش جامه دوزند و روی آن درجۀ نظامی را نصب کنند. پاگون. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
سر دوشی
سر دوشی
پارچه ای باریک که نظامیان بر دو دوش جامه دوزند و روی آن را درجه نظامی نصب کنند پاگون: برق سردوشیهای او چشمها را خیره کرد
فرهنگ لغت هوشیار
سرگوشی
سرگوشی
سخن گفتن به صورت آهسته، درگوشی سرگوشی کردن: آهسته و بیخ گوش با کسی سخن گفتن
فرهنگ فارسی عمید
سرخوشی
سرخوشی
سرور و نشأۀ شراب، مستی به اعتدال. (غیاث) (آنندراج) : بوقت سرخوشی از آه و نالۀ عشاق به صوت و نغمۀ چنگ و چغانه یاد آرید. حافظ. ، نیم مستی. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.