آنکه همه مال خود خرد و تباه کند. (منتهی الارب) ، بر سر کار آوردن. (آنندراج) ، استخراج کردن. (ناظم الاطباء) ، تقاضا نمودن، پریشان ساختن، دورکردن هرچیز خصوصاً گردی که بر جامه نشیند. (آنندراج). دور افکندن، کندن. (ناظم الاطباء)
آنکه همه مال خود خرد و تباه کند. (منتهی الارب) ، بر سر کار آوردن. (آنندراج) ، استخراج کردن. (ناظم الاطباء) ، تقاضا نمودن، پریشان ساختن، دورکردن هرچیز خصوصاً گردی که بر جامه نشیند. (آنندراج). دور افکندن، کندن. (ناظم الاطباء)
به منظور، با این هدف که، به علت، به سبب، برای اختصاص دادن چیزی به کار می رود مثلاً این جعبه برای استفاده در مواقع ضروری است، در ازای، در برابر، نسبت به، به خاطر مثلاً برایش می میرد
به منظورِ، با این هدف که، به علتِ، به سببِ، برای اختصاص دادن چیزی به کار می رود مثلاً این جعبه برای استفاده در مواقع ضروری است، در ازایِ، در برابرِ، نسبت به، به خاطرِ مثلاً برایش می میرد
برازیدن، زیبایی، نیکویی گوه، تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، گاز، فانه، پانه، پهانه، فهانه، بغاز، پغاز
برازیدن، زیبایی، نیکویی گُوِه، تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، گاز، فانِه، پانِه، پَهانِه، فَهانِه، بَغاز، پَغاز