- بداعت
- آغاز کردن، ابتداء
معنی بداعت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فوراً، در ساعت
ملاحت، ظرافت
مال التجاره، دارائی، سرمایه
زشت وبد شکل شدن
برتری، روشنی، رسایی، پیش افتادگی، کاردانی پاک شدن از عیب و تهمت تبرئه شدن، خلاص شدن از قرض و دین رها شدن، رهایی خلاصی وارهیدگی، بیزاری دوری، پاکی، (اسم)ء ات، حواله. منشور اجازه، جمع برا، جمع براء ات براوات. توضیح در عربی کلمه مورد بحث را بصورت (براه) نویسند ازین رو عده ای از فاضلان درفارسی به تبعیت از عربی (براء ت) را صحیح دانند ولی در نسخ خطی معتبرفارسی (برائت) هم نوشته شده. یا براعت ذمه. وارهیدگی از وام رهایی از دین. بکمال رسیدن در فضل و درگذشتن از همگنان برتری یافتن در دانش و ادب و کمال و جمال، برتری تفوق
آغاز اول چیزی ابتدا. یا محکمه بدایت. دادگاه شهرستان
ناگاه درآمدن، بی اندیشه سخن گفتن، بی تامل نوشتن
صحرا نشینی، بادیه نشینی
صحرانشینی، بادیه گردی
آغاز، اول چیزی، اول کار
ناگاه درآمدن، ناگاه آمدن چیزی، بی تامل سخن گفتن، آشکار و واضح بودن
سرمایه، دارایی، مالی که با آن تجارت کنند، کالای بازرگانی
برتری و کمال از حیث زیبایی و دانش، پاک شدن از عیب و تهمت، خلاص شدن از وام و دین
زشت و ناپسند شدن، از خوردن طعام بی مزه ناخوش شدن، بدبو شدن دهان
شیوایی و فصاحت در کلام، برتری یافتن در علم و فضل یا کمال و جمال
براعت استهلال: در ادبیات در فن بدیع آوردن کلمات و عباراتی در دیباچۀ کتاب یا مطلع قصیده که دلالت بر موضوع کتاب یا قصیده می کند و خواننده به محض خواندن آن کلمات متوجه می شود که نویسنده یا شاعر در چه موضوعی بحث می کند
براعت استهلال: در ادبیات در فن بدیع آوردن کلمات و عباراتی در دیباچۀ کتاب یا مطلع قصیده که دلالت بر موضوع کتاب یا قصیده می کند و خواننده به محض خواندن آن کلمات متوجه می شود که نویسنده یا شاعر در چه موضوعی بحث می کند
Extemporaneousness
экспромт
Spontaneität
екс템поралізм
improwizacja
espontaneidade
estemporaneità
extemporaneidad
extemporanéité
spontaniteit
การแสดงสด
ketidaksengajaan
بطريقةٍ غير معيدةٍ