جدول جو
جدول جو

معنی بشاعت

بشاعت((بَ عَ))
از خوردن غذای بدمزه ناخوش شدن، بی مزه شدن
تصویری از بشاعت
تصویر بشاعت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با بشاعت

بشاعت

بشاعت
زشت و ناپسند شدن، از خوردن طعام بی مزه ناخوش شدن، بدبو شدن دهان
بشاعت
فرهنگ فارسی عمید

بشاعت

بشاعت
مأخوذ از تازی، بی طعم شدن طعام. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). بی مزه شدن. (آنندراج). و رجوع به بشاعه شود، عبا یا عبای گشاد یا قطیفه ای که چون عبا بر دوش اندازند. (دزی ج 1 ص 88)
لغت نامه دهخدا

اشاعت

اشاعت
آشکار کردن، پاشیدن پراکندن آشکارا کردن فاش کردن (خبر و جزآن)، پاشیدن پراکندن گستردن، اجتماع حقوق مالکان متعدد در مال واحد بدون قصد همکاری در انتفاع از آن مال مانند ترکه میت که بطور اشاعه بین وارثان مشترک است. یا اشاعت خبر. فاش کردن خبر
فرهنگ لغت هوشیار