جدول جو
جدول جو

معنی بتام - جستجوی لغت در جدول جو

بتام
(پسرانه)
خوشمزه (نگارش کردی: بهتام)
تصویری از بتام
تصویر بتام
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنام
تصویر بنام
معتبر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بسام
تصویر بسام
خندرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشتام
تصویر بشتام
طفیلی انگل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بشام
تصویر بشام
دانه گیاه قلقل انار دانه دشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنام
تصویر بنام
مشهور، معروف، نامی، نامدار، نام آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بتات
تصویر بتات
توشه مانه هرگز گلیم باف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برام
تصویر برام
(پسرانه)
خوشبو (نگارش کردی: بهرام)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بتاو
تصویر بتاو
(پسرانه)
سریع (نگارش کردی: بهتاو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بسام
تصویر بسام
(پسرانه)
ترسناک، نام روستایی، نام سرداری در دوره بهرام گور ساسانی (نگارش کردی: بهسام)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از رتام
تصویر رتام
شکسته ریزه شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حتام
تصویر حتام
تاکی، تا چند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ختام
تصویر ختام
پایان کار، سرانجام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستام
تصویر ستام
یراق و زین اسب، لگام، دهنه و سر افسار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتام
تصویر شتام
بسیار دشنام دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنام
تصویر بنام
نامی، مشهور، معروف، هم نام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کتام
تصویر کتام
خانۀ کوچک تابستانی از جنس چوب یا حصیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قتام
تصویر قتام
گرد خاک، سیاهی
فرهنگ لغت هوشیار
تراوش ناپذیری کتامه: راز پوش راز نگاهدار اطاقکی که در جالیز ها و مزارع از تخته و شاخه درختان و حصیر سازند و آن جایگاه نگهبان مزرعه و جالیز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسام
تصویر بسام
((بَ سّ))
خندان، گشاده رو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بنام
تصویر بنام
((بِ))
همنام، معروف، مشهور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ختام
تصویر ختام
((خِ))
پایان، آخر، انجام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستام
تصویر ستام
((س))
زین و یراق اسب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کتام
تصویر کتام
((کَ))
خانه ای ساخته شده از چوب و تخته. تالار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ختام
تصویر ختام
پایان، انجام، آخر، آنچه با آن جایی یا چیزی را لاک و مهر می کنند مانند موم و لاک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتام
تصویر شتام
بسیار دشنام دهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ستام
تصویر ستام
دهنه، لگام، سر افسار، آنچه از ساز و برگ اسب که با طلا و نقره و جواهر زینت داده باشند، برای مثال هزار اسب مرصّع گوش تا دم / همه زرّین ستام و آهنین سم (نظامی۲ - ۳۰۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بسام
تصویر بسام
بسیار خندان
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، فراخ رو، گشاده خد، طلیق الوجه، روتازه، بشّاش، خوش رو، بسیم، تازه رو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بام
تصویر بام
طرف بیرونی سقف خانه، پشت بام، سقف، و بمعنی صبح زود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تام
تصویر تام
کم و بغایت اندک تمام، درست، کامل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بام
تصویر بام
طرف بیرونی سقف بنا، پشت بام
نزدیک طلوع آفتاب، بامداد، اول روز، صبح زود، سپیده دم، پگاه، صبح، غادیه، بامدادان، بامگاه، صباح، غدو، صدیع، علی الصباح، غدات، باکر، صبح بام، صبحدم، صبحگاه
بم، برای مثال به سوز نالۀ زارم ز عشاق / نوای زیروبامی برنیاید (خواجو - ۲۶۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بتا
تصویر بتا
بگذار، بهل، برای مثال بتا هلاک شود دوست در محبت دوست / که زندگانی او در هلاک بودن اوست (سعدی۲ - ۳۵۲)
دومین حرف الفبای یونانی که به صورت β نوشته می شود، این حرف و اسم آن را در پاره ای از علوم عنوان برخی از اشیا قرار داده اند مثلاً ذرات بتا، اشعۀ بتا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بام
تصویر بام
صبح، پگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بام
تصویر بام
پوشش بالایی ساختمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بتا
تصویر بتا
((بِ))
نام حرف دوم یونانی، ذره ای با بار منفی شامل باریکه ای از الکترون ها که از اجسام رادیو اکتیو گسیل می شود، دومین ستاره هر صورت فلکی به لحاظ روشنایی
فرهنگ فارسی معین