معنی بسام
- بسامبَسّام
- بسیار خندان
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، فراخ رو، گشاده خد، طلیق الوجه، روتازه، بشّاش، خوش رو، بسیم، تازه روبسیار خندان
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، فَراخ رو، گُشادِه خَد، طَلیقُ الوَجه، روتازِه، بَشّاش، خُوش رو، بَسیم، تازِه رو
فرهنگ فارسی عمید