جدول جو
جدول جو

معنی باندار - جستجوی لغت در جدول جو

باندار
آتشکده، (مهذب الاسماء)، آتشکدۀ گبران، و در دو نسخۀ خطی دیگر از مهذب الاسماء متعلق به کتاب خانه مؤلف بانذار آمده است، و رجوع به بانذار شود، قریه ای است از منبح در حوالی مدینه، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بوندار
تصویر بوندار
(دخترانه)
دارای بوی خوش (نگارش کردی: بندار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از باغدار
تصویر باغدار
آنکه باغ دارد و پیشه اش جمع آوری و فروش محصولات باغ است، صاحب باغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از جاندار
تصویر جاندار
انسان، حیوان و گیاهی که جان داشته باشد، ذی روح، کنایه از مستحکم، بادوام
نگاهبان، پاسبان، حافظ جان، محافظ مخصوص پادشاه که در قدیم با شمشیر در کنار سلطان بود، برای مثال ندیم و حاجب و جاندار و دستور / همه خفتند خسرو ماند و شاپور (نظامی۲ - ۲۸۱)، وگر کندرای است در بندگی / ز جانداری افتد به خربندگی (سعدی۱ - ۱۹۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بانداژ
تصویر بانداژ
بستن زخم یا اندام آسیب دیدۀ بدن با باند، باندپیچی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باژدار
تصویر باژدار
باژبان، مامور وصول باج و خراج، باج دار، باژدار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باردار
تصویر باردار
آبستن، برای مثال اگر مار زاید زن باردار / به از آدمی زادۀ دیوسار (سعدی۱ - ۶۸)، میوه دار مثلاً درخت باردار، حامل بار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بازدار
تصویر بازدار
کسی که بازهای شکاری را رام و تربیت می کرد، بازبان، بازیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باددار
تصویر باددار
هر غذائی که نفخ بیاورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغدار
تصویر باغدار
صاحب و مالک باغ
فرهنگ لغت هوشیار
میوه دار باثمرمثمر (درخت)، آبستن حامله، مخلوط با فلز کم بها مغشوش نبهره. یا زبان باردار. زبانی که قشر سفیدی بر روی آن بندد و علامت تخمه باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بانداژ
تصویر بانداژ
نوارپیچی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بالدار
تصویر بالدار
پرنده و هر چیز که صاحب بال باشد، دارای بال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زباندار
تصویر زباندار
کسی که میتواند مطالب خود را نیکو ادا کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازدار
تصویر بازدار
پارسی تازی گشته باز دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاندار
تصویر جاندار
انسان و حیوان زنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باجدار
تصویر باجدار
جمع کننده باج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باردار
تصویر باردار
میوه دار، آبستن، حامله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بانداژ
تصویر بانداژ
زخم رو باز یا قسمتی از بدن را با نوار مخصوص بستن، باندپیچی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جاندار
تصویر جاندار
حیوان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باردار
تصویر باردار
Pregnant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باردار
تصویر باردار
enceinte
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از باردار
تصویر باردار
embarazada
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از باردار
تصویر باردار
गर्भवती
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از باردار
تصویر باردار
hamil
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از باردار
تصویر باردار
ตั้งครรภ์
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از باردار
تصویر باردار
zwanger
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از باردار
تصویر باردار
беременная
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باردار
تصویر باردار
incinta
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باردار
تصویر باردار
grávida
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باردار
تصویر باردار
怀孕的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باردار
تصویر باردار
w ciąży
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باردار
تصویر باردار
вагітна
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باردار
تصویر باردار
schwanger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باردار
تصویر باردار
בהריון
دیکشنری فارسی به عبری