جدول جو
جدول جو

معنی بارزیل - جستجوی لغت در جدول جو

بارزیل
دهی است از دهستان مشکین باختری بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر که در 8هزارگزی شمال مشکین شهر و 6هزارگزی شوسۀ مشکین شهر - اهر در جلگه واقع است، هوایش معتدل و دارای 233 تن سکنه می باشد، آبش از چشمه و خیاوچای (رود خانه خیاو)، محصولش غلات، حبوبات، شغل مردمش زراعت و گله داری، راهش مالرو می باشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بارسین
تصویر بارسین
(پسرانه)
زاده خدای ماه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شیرزیل
تصویر شیرزیل
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی در زمان خسرو پرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شارایل
تصویر شارایل
(پسرانه)
خدای پادشاه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بایزید
تصویر بایزید
(پسرانه)
با ایمان، مومن، نام شهری درکردستان، نام عارفی مشهور کرد (زبان کردی: بایزید)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بارشین
تصویر بارشین
(پسرانه)
در اصطلاح مردم فارس، درختچه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بارخیز
تصویر بارخیز
حاصلخیز، بارور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارپیچ
تصویر بارپیچ
ریسمان یا تسمه ای که با آن بار را بر سقف اتومبیل می بندند
فرهنگ فارسی عمید
چوب درازی که تکه ای پارچه بر سر آن می پیچند و نانوایان آن را با آب خیس می کنند و داخل تنور را پاک می کنند
فرهنگ فارسی عمید
میوه ای کروی شکل و بزرگ با پوسته ای قهوه ای و سخت و گوشتی سفید که درون آن شیرۀ سفید خوراکی قرار دارد، درخت این میوه که شبیه درخت خرما است و برگ های بزرگ به درازی دو متر دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نارجیل
تصویر نارجیل
نارگیل، میوه ای کروی شکل و بزرگ با پوسته ای قهوه ای و سخت و گوشتی سفید که درون آن شیرۀ سفید خوراکی قرار دارد، درخت این میوه که شبیه درخت خرما است و برگ های بزرگ به درازی دو متر دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارگین
تصویر بارگین
پارگین، گودالی که آب های کثیف و گندیده در آن جمع می شود، منجلاب، گندآب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بارگیر
تصویر بارگیر
بار گیرنده، بار برنده، بردارندۀ بار، اسب و هر حیوان بارکش، کشتی، ارابه، اتومبیل یا هر وسیلۀ نقلیۀ باری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بار دل
تصویر بار دل
کنایه از غم، غصه، اندوه، اندیشۀ روزگار
فرهنگ فارسی عمید
نام قلعۀ معروفی که در محله ای بهمین نام سابقاً در نزدیک پاریس ساخته شده بود و سالها زندان بزرگ و عمومی فرانسه محسوب میشد، اولین سنگ بنای قلعۀ باستیل در 22 آوریل 1370 میلادی نهاده شد و قصد از آن دفاع از پاریس در برابر انگلیسیها بود، در جنگ معروف سنت کانتن هانری دوم باستیل را تعمیر و تقویت کرد، از زمان شارل ششم بود که باستیل به عنوان زندان مورد استفاده قرار گرفت، معذلک تاحدود دو قرن باستیل صورت قلعۀ دفاع نظامی داشت، از طرف ریشلیو این قلعه رسماً بصورت زندان عمومی انتخاب شد، این محل سالها زندان آزادیخواهان فرانسه بود، در طی قرن هجدهم وضع عمومی باستیل تغییر یافت، در زمان سلطنت لویی شانزدهم مجموعاً 240 تن زندانی به باستیل سپرده شدند در حقیقت در این ایام زندانیان این قلعه افراد معین و معدودی بودند، باستیل در 14 ژویه 1789 میلادی نزدیک ساعت 5 بعدازظهر به دست انقلابیون تسخیر شد و این فتح در حکم نتیجۀ قطعی انقلاب فرانسه بود، هزاران هزار جمعیت هنگام صبح متوجه کاخ انوالید شدند و سپس برای به دست آوردن اسلحه به باستیل روی نهادند، در برابر انبوه جمعیت مقاومتی چندان نشد، فقط چندین تیر تفنگ و چند گلولۀ توپ رها شد، در میان این جمعیت زنان بسیاری نیز وجود داشتند، صورتی که از نتیجۀ نبرد باستیل به دست آمده، 98 تن مقتول و 68 تن مجروح را نشان میدهد، روز تسخیر باستیل اکنون از اعیاد بزرگ ملی فرانسه محسوب میشود
لغت نامه دهخدا
قریه ای است به فاصله 16 هزارگزی جنوب غربی قریۀ سلطان خیل در ولایت کابل. (از فرهنگ جغرافیایی افغانستان)
لغت نامه دهخدا
(غِ زی یَ)
جامۀ کتان. (مهذب الاسماء). نوعی لباس که از حریر یا خز فراهم شود. (از تاج العروس). نوعی از جامۀ خز یا جامه ای است مانند حریر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). نوعی از ثیاب است. ابوعمرو گفت:باغزیه ثیابی است و بر این چیزی نیفزود. ازهری گفت:و نمیدانم کدام جنس از ثیاب است. (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام ناحیه و ولایتی در ترکیه، نزدیک مرز قفقازیه و ایران و وان، و سرچشمه های فرات در آن است. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1234 شود
لغت نامه دهخدا
بازیل اول امپراتور بیزانس متوفی در 886 میلادی وی از 867 تا 886 میلادی حکومت کرده است، آنجایی که باج میستانند، (ناظم الاطباء)، باژستان:
به آب اندر افکند خسرو سپاه
چو کشتی همی راند بر باژگاه،
فردوسی،
گرفتند پیکار با باژخواه
که کشتی کدامست بر باژگاه،
فردوسی،
چو آمد بنزدیکی باژگاه
هم آنگه بیامد ز توران سپاه،
فردوسی،
، جایگاهی که در آن مغان هنگام شستن بدن و چیزی خوردن بعد از زمزمه خاموشی گزینند:
یکی ژند است آر با برسمت
بزمزم یکی پاسخی پرسمت
بیاورد هرچش بفرمود شاه
بیاراسته برسم و باژگاه،
فردوسی (ص 2046 چ بروخیم)،
ببرسم شتابید و آمد براه
بجایی که بود اندرو باژگاه،
فردوسی،
و رجوع به باج و باژ شود
بازیل مقدس معروف به کبیر، از آباء بزرگ کلیسا در قرن چهارم میلادی، (329- 379 میلادی) است، در شهر قیصریه در کاپادوکیه تولد یافت و در استانبول و آتن به تحصیل، و سپس به تعلیم پرداخت، تألیفات و مکاتیبی از او باقی مانده است
لغت نامه دهخدا
(بْرْ / رِ)
از بزرگترین و پرجمعیت ترین کشورهای آمریکایی جنوبی است. وسعت آن بالغ بر 8483169 کیلومتر مربع و جمعیت آن در حدود 63101627 تن است و پایتختش ریودوژانیرو و از شهرهای مهمش سائوپولو، رسیف، سالوادرپورتواککر، بلوهوریزنت و بلم است. رود خانه عظیم آمازون و شعبه هایش در آن کشور از مغرب و کوههای غربی آمریکای جنوبی سرچشمه می گیرد و به طرف مشرق جریان پیدا میکند برزیل دارای جنگلهای وسیع و انبوه منطقۀ استوائی است. مردم برزیل کاتولیک و پرتستان و بزبان پرتقالی سخن می گویند و حکومت آنجا جمهوری است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام پسر اولجایتو سلطان از سلسلۀ ایلخانان مغول است. سلطان اولجایتو چهارپسر داشت: بسطام، بایزید، ابوسعید، طیفور. بایزید هشت ساله برحمت خدا رفت. (از تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 27). و رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی ص 70 و 71 شود
پروانچی. از امرای زمان سلطان الغبیگ که از جانب او در هرات حکومت داشت و با میرزا یارعلی ترکمان نبردهائی نمود. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 592 و ج 4 ص 29 شود
انصاری. از صوفیۀ زمان اکبرشاه در افغانستان که ملقب به پیر روشن بود. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1235 شود
لغت نامه دهخدا
در تازی نیامده نستوهی جنگاوری عمل مبارز جنگجویی: دیگری گفت: سبکتگین بمبارزی و مروت و سخاوت... از همه مقدم تر است
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره نخل ها که ارتفاعش تا 40 متر نیز میرسد و دارای ساقه منتهی به برگ های بزرگ بطول 4 تا 5 متر است. این درخت در تمام ایام سال دارای میوه است. میوه اش شفت و گاهی بقطر 30 سانتیمتر و بوزن چند کیلوگرم میرسد. میوه نارگیل که ببازار عرضه میشود پوشیده از الیاف بی شماری است که بجای میان برمیوه هستند و در زیر الیاف پوسته سخت و استخوانی میوه که عبارت از درون میوه است قرار دارد. پس از شکستن این پوسته سخت مغز میوه که همان قسمت خوراکی آن است هویدا میشود. این مغز بصورت یک حفره توخالی است که ضخامت جدارآن بین 5، 1 تا 2 سانتیمتراست و همان آلبومن میوه میباشد که جنین را نیز در بر دارد. در داخل این حفره مغزی مایعی بنام آب نارگیل که بی رنگ است وجود دارد که دارای اثر کمی ملین است و بعنوان مفرح خورده میشود. میوه نارس نارگیل فاقد مغزاست ولی درعوض درون حفره درون بر را مایعی شیری رنگ باطعم کمی شیرین و مطبوع پر کرده است که بنام شیر نارگیل موسوم است ولی پس از رسیدن کامل میوه در جدار داخلی درون بر رسوب مواد ذخیره یی (آلبومن) ایجاد میشود و یک طبقه نرم بضخامت 5، 1 تا 2 سانتیمتربوجود میاورد که همان قسمت خوراکی میوه است و در حقیقت مغز نارگیل است. از مغز نارگیل روغنی بدست میاورند که بنام کره نارگیل موسوم است و سفید رنگ میباشد این روغن را در تهیه صابون و شمع بکار میبرند و در صورت تصفیه شدن بمصرف تغذیه نیز میرسد جوز هندی بادنج نارجیل جوزالهند رانج. یا نارگیل دریایی. درختی است عظیم از تیره نخل ها که ارتفاعش تا 30 متر میرسد و خاص جزیره موریس و هندوستان است. این گیاه در حقیقت نوعی نارگیل است که دارای میوه ای بیضوی شکل و نسبه بزرگ است و تا 12 کیلوگرم ممکنست وزن آن برسد. اختصاصات میوه این درخت آنست که دارای دو قسمت متقارن است که شبیه دو دانه لوبیا است که از طرف ناف بهم چسبیده باشند. درون برو مغز میوه این گیاه پس از خشک شدن سختی بسیار پیدا میکنند و بمناسبت شکل بیضوی خاصی که هر نیمه میوه دارد از آن جهت ساختن کشکول دراویش استفاده میکنند نارجیل بحری نارجیل دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نارجیل
تصویر نارجیل
معرب نارگیل، میوه معروف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براجیل
تصویر براجیل
بویانک (کرفس) از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارپیچ
تصویر بارپیچ
آنچه که بار را بدان پیچند مانند نوار ریسمان و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارزدن
تصویر بارزدن
حمل کردن بار، چیدن بار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با سیل
تصویر با سیل
یکنوع باکتری مانند میله باریک است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارگین
تصویر بارگین
پارگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارلیف
تصویر بارلیف
حجاری بر جسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باغزیه
تصویر باغزیه
پرندینه جامه خز
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مبارز، نستوهان رزمندگان جمع مبارز در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی از پارسی بگ و بیک برابر با بزرگ و والا بر گرفته از واژه بغ پارسی است بار بد بار سالار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بارگیر
تصویر بارگیر
بار برنده، هر حیوان بارکش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نارگیل
تصویر نارگیل
درخت بلند یک پایه گرمسیری با میوه درشت و بیضی شکل، جوز هندی
فرهنگ فارسی معین