- بابلون
- خرخیار
معنی بابلون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی، بادکنک، هوا گرد کره ای لزرگ که پوشش آن از پارچه ای غیر قابل نفوذ تشکیل شده و داخل آنرا از گازهای سبک (سبکتر از هوا) پر کنند و در نتیجه باسمان صعود کند
((لُ))
فرهنگ فارسی معین
کره ای بزرگ که پوشش آن از پارچه یا چرم غیرقابل نفوذ است و داخل آن را از گازهای سبک (سبک تر از هوا) پر کنند در نتیجه به آسمان صعود کند
نوعی میمون زرد رنگ با پوزه ای شبیه سگ و پینه ای برهنه ای روی کفل که به صورت اجتماعی در افریقا زیست می کنند
وسیله ای برای پرواز، مرکب از یک کیسۀ بزرگ حاوی گازهای سبک تر از هوا و سبدی برای حمل بار و مسافر که به وسیلۀ ریسمان هایی به هم متصل شده
رشد و نمو کردن چادری که درون آن از گاز پر سازند و به هوا رها کنند
ترکی غاژک دارغاژ مرغ آتش (گویش گیلکی) از پرندگان
معکوس، مقلوب، واژگون
مقلوب، واژگونه، وارونه
این واژه ترکی یا تازی نیست و در پارسی باید باغلوا نوشته شود از خوردنی ها قسمی شیرینی که از بادام سفید قند کوبیده هل کوبیده آرد سفید شیر و روغن تهیه کنند
یونانی تازی شده خرفه از گیاهان خرفه
وارونه، واژگونه، برگشته
یونانی تازی شده ترشه توت از گیاهان گیاهی از تیره گل سرخیان دارای برگهای مرکب و گلهای سفید یا زرد و گاهی قرمز. این گیاه بسیار شبیه گیاه توت فرنگی نهنجش گوشت دار و خوردنی نیست. گیاه مذکور مخصوص نواحی معتدل یا سرد است. گونه های متعدد آن در طب مورد استفاده واقع میشوند (بعنوان قابض) و بعنوان گلی زینتی نیز در باغها کاشته میشوند بنطافلون بنتافلون بنطافلن. توضیح بنظر میاید که وجه تسمیه این گیاه باین مناسبت باشد که گلهایش منتهی به دم گلی طویل هستند که از کنار برگهای مرکبی که دارای 5 برگچه هستند - از روی ساقه خزنده آن خارج میشود
گیاهی است خوشبو با برگهای پر
بابونه
بابونه
بابونه
ترکی غاژک دارغاژ مرغ آتش (گویش گیلکی) از پرندگان
باد زن
از تابع پایناکان، یاردیدگان آنان که یاران پیامبر اسلام را دیده اند جمع تابع. تابعان، آنانکه اصحاب رسول صلی الله علیه و آله را دیده باشند
ستاره پرستان
جمع صابر در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
واژگون، سرنگون، وارون، برای مثال مجوی عیش خوش از دور باژگون سپهر / که صاف این سر خم جمله دردی آمیز است (حافظ - ۱۰۰ حاشیه)
باژگون، واژگون، سرنگون، وارون
محل رهگذر باد، بادخانه، بادخن
نوعی شیرینی که از آرد گندم، شکر، روغن و مغز پسته و بادام و به شکل قطعه های لوزی شکل تهیه می شود
بالیدن، نمو کردن، بزرگ شدن، تناور گشتن
گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، بابونک، تفّاح الارض، کوبل
بابونۀ گاوی: در علم زیست شناسی نوعی بابونه با برگ های بریده، معطر و تلخ که بوته اش بزرگ تر از دیگر انواع آن است
بابونۀ گاوی: در علم زیست شناسی نوعی بابونه با برگ های بریده، معطر و تلخ که بوته اش بزرگ تر از دیگر انواع آن است
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، تفّاح الارض، کوبل
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونک، تفّاح الارض، کوبل
الیاف مصنوعی که از زغال سنگ و نفت ساخته می شود و در نساجی، خودروسازی، بسته بندی و پلاستیک سازی کاربرد دارد
پرستنده پرستش کننده خدا عبادت کننده جمع عبده عباد عابدون عابدین. توضیح برای فرق آن از زاهد و عارف، جمع عابد، هیرمندان
الیفاف مصنوعی که از زغال سنگ و نفت ساخته می شود