عیارگیرنده، کسی که در ضرابخانه زر و سیم مسکوک را امتحان کرده و علامت بر آن میگذارد، (ناظم الاطباء)، معیر، چاشنی گیر زر و سیم، جواهری بامهارت، (ناظم الاطباء)
عیارگیرنده، کسی که در ضرابخانه زر و سیم مسکوک را امتحان کرده و علامت بر آن میگذارد، (ناظم الاطباء)، معیر، چاشنی گیر زر و سیم، جواهری ِ بامهارت، (ناظم الاطباء)
حساب گیرنده. (آنندراج). آمارگیر. (شرفنامۀ منیری). رجوع به آمارگیر و امار و اماره شود، مسیحیان به اراضی فلسطین که محل زندگی عیسی بن مریم بود میگویند. مهمترین مراکز آن، اورشلیم و بیت اللحم و ناصره است. اورشلیم در نزد مسلمانان و مسیحیان و یهودیان محترم است. (از المنجد)
حساب گیرنده. (آنندراج). آمارگیر. (شرفنامۀ منیری). رجوع به آمارگیر و امار و اماره شود، مسیحیان به اراضی فلسطین که محل زندگی عیسی بن مریم بود میگویند. مهمترین مراکز آن، اورشلیم و بیت اللحم و ناصره است. اورشلیم در نزد مسلمانان و مسیحیان و یهودیان محترم است. (از المنجد)
سخت گرفتن، هنگام گیر و دار، غوغا همهمه، لحظه حساس. یا درگیر حرکت. در جناح حرکت در حال حرکت. یا در گیراگیر رفتن، در جناح رفتن، یا در گیراگیر جنگ. (معرکه)، در بحبوحه جنگ. یا در گیراگیر چیزی. مشغول آن بودن: تازه در گیراگیر آوردن تو بودم... یا روز گیراگیر. روز جنگ و پیکار
سخت گرفتن، هنگام گیر و دار، غوغا همهمه، لحظه حساس. یا درگیر حرکت. در جناح حرکت در حال حرکت. یا در گیراگیر رفتن، در جناح رفتن، یا در گیراگیر جنگ. (معرکه)، در بحبوحه جنگ. یا در گیراگیر چیزی. مشغول آن بودن: تازه در گیراگیر آوردن تو بودم... یا روز گیراگیر. روز جنگ و پیکار