جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با پیراگیر

گیراگیر

گیراگیر
سخت گرفتن، هنگام گیر و دار، غوغا همهمه، لحظه حساس. یا درگیر حرکت. در جناح حرکت در حال حرکت. یا در گیراگیر رفتن، در جناح رفتن، یا در گیراگیر جنگ. (معرکه)، در بحبوحه جنگ. یا در گیراگیر چیزی. مشغول آن بودن: تازه در گیراگیر آوردن تو بودم... یا روز گیراگیر. روز جنگ و پیکار
فرهنگ لغت هوشیار

گیراگیر

گیراگیر
مرکب از:گیر به معنی گیرنده و گرفتن + الف اتصال یا (میانوند) + گیر مکرر، (از حاشیۀ برهان چ معین)، گرفتگی سخت، (ناظم الاطباء)، هنگام گیرودار، در لحظۀ حساس، در لحظۀ اخیر، (یادداشت به خط مؤلف)،
، غوغا و همهمه و شور، (ناظم الاطباء)،
- گیراگیر جنگ، در لحظۀ حساس جنگ، همهمه و شور و غوغای جنگ، در بحبوحۀ جنگ، (یادداشت مؤلف)،
- در گیراگیر حرکت، در جناح حرکت، (یادداشت به خط مؤلف)،
- در گیراگیر رفتن، در جناح حرکت رفتن، (یادداشت به خط مؤلف)،
- در گیراگیر معرکه، در بحبوحۀ جنگ، (یادداشت به خط مؤلف)،
- روز گیراگیر، روز جنگ و ستیز:
خنجر خسرو است و کلک وزیر
سپر ملک روز گیراگیر،
اوحدی،
رجوع به گیر و دار شود
لغت نامه دهخدا

پیرابین

پیرابین
پریسکوپ (Periscope) یا پیرابین دستگاهی که به دوربین متصل است و به مدد آن نماهای بسیار سر بالا، بالای نقطه دید، زوایای عجیب و غریب، جلوه های ویژه و ماکتی را فیلم برداری می کنند.
پیرابین
فرهنگ اصطلاحات سینمایی

پیش گیر

پیش گیر
آنکه پیش گیردکسی که جلوگیری کند آنکه مانع آید، پیش بند پیش دامن، لنگی که از کمر تا پایین بندند از جلو فوطه
فرهنگ لغت هوشیار