جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با ایاره گیر

ایاره گیر

ایاره گیر
محاسب. نویسنده. (آنندراج) (برهان) (اشتینگاس).
لغت نامه دهخدا

اماره گیر

اماره گیر
آمارگیر. امارگیر. رجوع به آمارگیر و آنندراج شود
لغت نامه دهخدا

اواره گیر

اواره گیر
آماره گیر. آمارگیر. (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به اواره و اوارجه شود، دود. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، دوار سر و سرگیجه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). گردش سر. (آنندراج) ، زه کمان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رودساز. (از آنندراج) ، بانگ و فریاد تشنه. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

ایراد گیر

ایراد گیر
بهانه جو خرده گیر معترض اعتراض کننده، بهانه گیر
ایراد گیر
فرهنگ لغت هوشیار

کناره گیر

کناره گیر
کسی که از مردم دوری گزیند و گوشه نشینی اختیار کند، کناره جو
کناره گیر
فرهنگ فارسی عمید