جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با انارگیرا

انارگیرا

انارگیرا
کوکنار و غورۀ خشخاش. (از برهان قاطع) (از برهان جامع) (ناظم الاطباء) (هفت قلزم) (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 98 ب). غورۀکوکنار، چه گیراسرفه است و چون او برای سرفه نافع است بدین نام خواندند. (از فرهنگ رشیدی) :
ندارم باده چون کوکنار جویم
انارگیرا بجای گل ببویم.
میرنظمی (از فرهنگ شعوری ورق 98 ب) ، اناط البعیر، به آماس نوطه گرفتار شد آن شتر. (ناظم الاطباء). نوطه. رسیده شدن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، اناطت الارض، بسیار شد در آن زمین درخت طلح و یا شوره گز. (ناظم الاطباء). بسیار شد درآن زمین درخت طلح و طرفاء. (از شرح قاموس) ، موکول کردن. منوط کردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

انارگیوا

انارگیوا
کوکنار و غورۀ خشخاش وگویند دافع سرفه است. (از فرهنگ ناصری از آنندراج). اناگیرا. (ناظم الاطباء). و رجوع به انارگیرا شود
لغت نامه دهخدا

اناگیرا

اناگیرا
گیاهی از تیره پامچال که میوه اش بشکل مجری است و بوسیله سرپوشی باز میشود. گلهایش دارای 5 گلبرگ آبی یا قرمز میباشد اناگیر حشیشه العلق اناگیرا
فرهنگ لغت هوشیار

امارگیر

امارگیر
حساب گیرنده. (آنندراج). آمارگیر. (شرفنامۀ منیری). رجوع به آمارگیر و امار و اماره شود، مسیحیان به اراضی فلسطین که محل زندگی عیسی بن مریم بود میگویند. مهمترین مراکز آن، اورشلیم و بیت اللحم و ناصره است. اورشلیم در نزد مسلمانان و مسیحیان و یهودیان محترم است. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا

انارگیل

انارگیل
نارگیل. نارجیل. گوز هندو. جوز هندی. (یادداشت مؤلف). و رجوع به نارگیل شود، بطور کلی به آسیای صغیر نیز اطلاق میشود. (فرهنگ فارسی معین، اعلام، ذیل آناطولی)
لغت نامه دهخدا

ایارگیر

ایارگیر
محاسب. (آنندراج). آمارگیر. محاسب. (اشتینگاس). رجوع به ایار و اوارجه و ایاره گیر شود، دود. (منتهی الارب). رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

ناگیرا

ناگیرا
ناگیرنده مقابل گیرا، آنکه نتوانداشیا رابگیرد: (ویک دست ایشان مفلوج شده بود و ناگیرا شده و تا زمان وفات همچنان بوده)
ناگیرا
فرهنگ لغت هوشیار