جمع واژۀ هول، به معنی ترس وکار بیمناک که راه آن دریافته نشود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جمع واژۀ هول که بمعنی دهشت و ترس است. (از کنز و منتخب از غیاث اللغات) : من لم یرکب الاهوال لم ینل الرغائب. ابن المقفع (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مرد گفتا که باز گویم حال کز چه افتاد بر من این اهوال. سنائی. جماعت خصوم از اقدام اعلام و اقبال رایات او اهوال قیامت بمعاینه بدیدند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 171)
جَمعِ واژۀ هَول، به معنی ترس وکار بیمناک که راه آن دریافته نشود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). جَمعِ واژۀ هول که بمعنی دهشت و ترس است. (از کنز و منتخب از غیاث اللغات) : من لم یرکب الاهوال لم ینل الرغائب. ابن المقفع (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مرد گفتا که باز گویم حال کز چه افتاد بر من این اهوال. سنائی. جماعت خصوم از اقدام اعلام و اقبال رایات او اهوال قیامت بمعاینه بدیدند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 171)
جمع واژۀ مال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). املاک و اسباب و امتعه و کالا و دولت و ثروت و هر چیزی که کسی مالک و دارا باشد. (ناظم الاطباء). خواسته ها. مالها. (فرهنگ فارسی معین) : کدخدای اعمال و اموال و تدبیر بر این جمله است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 394). اموال بسیار در عمارت آن صرف کرد. (ترجمه تاریخ یمینی). اموال و اسلحۀ ایشان که کابراً عن کابر بل کافراً من کافر میراث رسیده بود بغنیمت بیاوردند. (ترجمه تاریخ یمینی). او رابشکست و اموال و رحال و اثقال او برگرفت. (ترجمه تاریخ یمینی). بر ملک فارس مستولی شد و اموال و معاملات بستد. (ترجمه تاریخ یمینی). و رجوع به مال شود
جَمعِ واژۀ مال. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). املاک و اسباب و امتعه و کالا و دولت و ثروت و هر چیزی که کسی مالک و دارا باشد. (ناظم الاطباء). خواسته ها. مالها. (فرهنگ فارسی معین) : کدخدای اعمال و اموال و تدبیر بر این جمله است. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 394). اموال بسیار در عمارت آن صرف کرد. (ترجمه تاریخ یمینی). اموال و اسلحۀ ایشان که کابراً عن کابر بل کافراً من کافر میراث رسیده بود بغنیمت بیاوردند. (ترجمه تاریخ یمینی). او رابشکست و اموال و رحال و اثقال او برگرفت. (ترجمه تاریخ یمینی). بر ملک فارس مستولی شد و اموال و معاملات بستد. (ترجمه تاریخ یمینی). و رجوع به مال شود