جدول جو
جدول جو

معنی انظام - جستجوی لغت در جدول جو

انظام
به گونه رمن رشته توده ریگ
تصویری از انظام
تصویر انظام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندام
تصویر اندام
عضو
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انجام
تصویر انجام
اتمام، پایان، سرانجام، اعمال، ایفا، ختم شدن، آخر، اجرا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انظار
تصویر انظار
دیدگان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنظام
تصویر بنظام
به سامان بنظم و ترتیب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعظام
تصویر اعظام
بزرگ گردانیدن، بزرگ داشتن، عظمت گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجام
تصویر انجام
انتها، آخرهرکار، اتمام کار، آخر کار، فرجام، پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندام
تصویر اندام
بدن و تن، کالبد، جسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انتظام
تصویر انتظام
نظم داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگام
تصویر انگام
هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انعام
تصویر انعام
نعمت دادن، افزودن، بخشیدن چیزی به کسی از راه نیکوکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انظلام
تصویر انظلام
ستم کشیدن ستم پذیری ظلم را تحمل کردن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نظر، نگاهها، نظرها، دیده ها، بینشها، افکار مهلت دادن مهلت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انظلام
تصویر انظلام
ستم کشیدن، تحمل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انجام
تصویر انجام
اجرا کردن، پایان، آخر، عاقبت
جمع واژۀ نجم، ستارگان
انجام دادن: اجرا کردن، پایان دادن، به پایان رساندن، سامان دادن
انجام شدن: به پایان رسیدن، تمام شدن
انجام یافتن: پایان یافتن، به پایان رسیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگام
تصویر انگام
هنگام، وقت، زمان، موقع، فصل، گاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انعام
تصویر انعام
نعمت دادن، بخشیدن چیزی به کسی از راه نیکوکاری، بخشش شخص بزرگ به کوچک تر از خود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اندام
تصویر اندام
تن، بدن، جسم، قد و قامت، در علم زیست شناسی عضو بدن، عضوی که ظاهر باشد، کنایه از قاعده و روش صحیح، کنایه از کار آراسته و بانظام
اندام دادن: کنایه از آراستن، نظم و ترتیب دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعظام
تصویر اعظام
بزرگ گردانیدن، بزرگ شمردن، بزرگداشت، به بزرگی ستودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انعام
تصویر انعام
چارپایان، ستور چرنده، جمع واژۀ نعم
ششمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۶۵ آیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انتظام
تصویر انتظام
در رشته کشیده شدن مروارید، منظم شدن، نظم داشتن، آراستگی، نظم و ترتیب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعظام
تصویر اعظام
((اِ))
بزرگ داشتن، بزرگداشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انگام
تصویر انگام
هنگام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتظام
تصویر انتظام
((اِ تِ))
در رشته کشیدن مروارید، نظم گرفتن، ترتیب، نظم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندام
تصویر اندام
تن، بدن، قد و قامت، هر یک از اعضای بدن، عضو
اندام تناسلی: قسمت های دستگاه تناسلی جانوران که در عمل جفت گیری و تولید مثل شرکت دارند
اندام حسی: هر یک از اندام های تخصصی مانند، چشم، گوش، زبان و مانند آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انجام
تصویر انجام
پایان، انتها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انعام
تصویر انعام
((اِ))
نعمت بخشیدن، دهش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انعام
تصویر انعام
((اَ))
جمع نعم، چارپایان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انظار
تصویر انظار
جمع نظر، نگاه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نظام
تصویر نظام
(پسرانه)
مجموعه قوانین یا قواعد یا سنن یا نوامیسی که قوام و انتظام چیزی بر آنها نهاده شده است
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نظام
تصویر نظام
دستگاه، سازگان، سامانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از انام
تصویر انام
مردم، مخلوقات، آفریده شدگان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظام
تصویر نظام
دستگاه سیاسی، حکومت مثلاً نظام شاهنشاهی، اصول و قواعدی که چیزی بر اساس آن ها نهاده شده است مثلاً نظام آموزشی، سپاه، ارتش، آراستگی، نظم، نظم، شعر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نظام
تصویر نظام
نظم دادن و آراستن، روش، رویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انام
تصویر انام
آفریدگان، مخلوق
فرهنگ فارسی معین