- انبرود
- گلابی
معنی انبرود - جستجوی لغت در جدول جو
- انبرود
- گلابی، میوۀ آبدار شیرین و مخروطی شکل به اندازۀ سیب، امرود، مرود، امبرود، مل، کمّثری، لکل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گلابی
گلابی، میوۀ آبدار شیرین و مخروطی شکل به اندازۀ سیب، امرود، مرود، انبرود، مل، کمّثری، لکل
ضمیر، داخل
سنگ خوراک
شکیبا باشید (فعل) شکیباباشی د (ماخوذ است از آیه 200 سوره 3 آل عمران: یا ایها الذین آمنوا اصبوالله . ای کسانی که ایمان آوردید شکیبا باشید) : همچنان چون شاه فرمود: اصبروا رغبتی باید کز آن تابی تو رو. (مثنوی)
فرود افتادن: ستاره تنها شدن
انزروت
برهنه شدن
آفریدن، انباشتن، روی هم گذاشتن
باطن، درون، داخل چیزی
در هوا، معلق آویخته
اکروهک کنجده از دارو ها صمغی است سقزی برنگ سرخ زرد یا سفید طعم آن تلخ است و از درختی خاردار که برگهایی شبیه بمورد دارداستخراج شود عنزروت انجروت زنجر کنجده کلک
یگانه شدن و تنها گردیدن، تنها شدن، وحدت، یکتائی، تفرد
بنگرید، نگاه کنید: (امرحق بشنو که گفتست: انظروا سوی این آثاررحمت آر روا (مثنوی) توضیح ماخوذ است از آیه 49 سوره 30 روم
ناسفته، دست نخورده
آویخته، سرنگون، سرگردان، سرگشته، درواژ، درواه، دروا، معلق، برای مثال ای که از هر سر موی تو دلی اندرواست / یک سر موی تو را هر دو جهان نیم بهاست (کمال الدین اسماعیل - ۲۸۰) ، سرگشته، سرگردان، حیران
درون، میان و داخل چیزی، باطن، ضمیر، خانه و حیاطی که عقب حیاط بیرونی ساخته شده و مخصوص زن و فرزند و سایر افراد خانوادۀ صاحبخانه بود، اندرونی، (حرف اضافه) در
شلوار کوتاه که تا زانو را بپوشاند، تنبان
جایی که گوسفندان در آن بخوابند، زاغه، آغل
یگانه شدن، تنها شدن، تنهایی، تنها کاری کردن
چیدن، چیدن گل، بالای هم چیدن، روی هم گذاشتن، انباشتن، فراهم آوردن، کنایه از آفریدن، آفرینش، برای مثال بودنت در خاک باشد یافتی / همچنان کز خاک بود انبودنت (رودکی - ۵۲۱)
جرب، نوعی بیماری پوستی واگیردار که باعث سوزش و خارش پوست بدن و پیدا شدن جوش های بسیار ریز روی پوست می شود، انگل آن در زیر پوست بدن سوراخ هایی ایجاد می کند، گر، گال، گری، اندوب، انروب
پارچه ای که هنوز آن را نبریده باشند، نبریده، بریده نشده، ختنه نشده، برای مثال چه جامۀ بریده چه از نابرید / که کس در جهان بیشتر زآن ندید (فردوسی - ۶/۹)
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انجروت، کنجده، کنجیده، بارزد، بیرزد، بیرزه، بریزه، زنجرو
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انزروت، کنجده، کنجیده، بارزد، بیرزد، بیرزه، بریزه، زنجرو
دست نخورده: اسیران وآن خواسته هرچه بود همیداشت اندرهری نابسود. (شا)، استعمال ناشده نو: (به هیشوی داد آن دگر هر چه بود زدینار و زجامه نابسود. (شا)، سوده نشده نتراشیده: دگر ایزدی هر چه بایست بود یکی سرخ یاقوت بد نابسود. (شا) مقابل بسوده
نابریده: همان گوهر و جامه نابرید زچیزی که شایسته تر برگزید. (شا) ختنه ناکرده غیرمختون: کنون قطع به حرف آن نابرید که درآخر قصه خواهی شنید... (حاجی محمد خان قدسی) مقابل بریده
آفریدن