جدول جو
جدول جو

معنی انفراد

انفراد((اِ فِ))
تنها شدن، تنها کاری کردن، یگانگی، تنهایی
تصویری از انفراد
تصویر انفراد
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با انفراد

انفراد

انفراد
یگانه شدن و تنها گردیدن، تنها شدن، وحدت، یکتائی، تفرد
انفراد
فرهنگ لغت هوشیار

انفراد

انفراد
یگانه شدن و تنها گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد). تنها شدن. (تاج المصادر بیهقی) (غیاث اللغات). استفراد. (یادداشت مؤلف). تفرد. وحدت. وحدانیت، منتشر و پراکنده گردیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج). تفرق. (از اقرب الموارد) ، روان شدن آب. (ترجمان القرآن جرجانی). انصباب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا