از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، انزروت، کنجده، کنجیده، بارزد، بیرزد، بیرزه، بریزه، زنجرو
اکروهک کنجده از دارو ها صمغی است سقزی برنگ سرخ زرد یا سفید طعم آن تلخ است و از درختی خاردار که برگهایی شبیه بمورد دارداستخراج شود عنزروت انجروت زنجر کنجده کلک
از صمغ های سقزی به رنگ سرخ، زرد یا سفید با طعم تلخ که از برخی درختان و درختچه ها به دست می آید و در معالجۀ بیماری های درد مفاصل، عرق النسا و کرم معده مفید است، اَنجَروت، کُنجِده، کُنجیده، بارزَد، بیرزَد، بیرزه، بِریزه، زَنجَرو
بر وزن و معنی عنزروت است و آن صمغی باشد تلخ که بیشتر در مرهمها بکار برند و عنزروت معرب آن است و در مؤید الفضلاء با ذال نقطه دار و بای ابجد هم آمده است که انذروب باشد. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج). به اصفهانی کنجده و اکروهک و بشیرازی کدور وبعربی کحل فارسی است و کحل کرمانی و بهندی لایی نامند. (از مخزن الاودیه). بیونانی صرقولا و بسریانی ترقوقلانامیده میشود و آن صمغ درخت شائکه است. (از تذکره ضریر انطاکی ص 61). به لاتینی سارقوقول گویند. (از لغات تاریخیه و جغرافیۀ ترکی ج 1 ص 227). در اصفهان کنجده و در تنکابن کینجه نامند. (از تحفه حکیم مومن). عنزروت. کنجده. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). کحل فارس. (منتهی الارب). کونژده. زنجر. (ترجمه صیدنۀ ابوریحان). کنجیده. کحل کرمانی. کحل فارسی. (ناظم الاطباء). انجروت. کلک. (فرهنگ فارسی معین) : شخصی می گفت چشمم درد میکند و با آیات و ادعیه مداوا میکنم. طلحک گفت اندکی انزروت نیز بدانها بیفزای. (منتخب لطائف عبید زاکانی چ برلن ص 168). و رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن و مخزن الادویه و تذکرۀ داود ضریر انطاکی شود
انزروت. رجوع به انزروت شود، بسیار خندیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، سبکسار شدن بعد بردباری. (منتهی الارب) (آنندراج). سبکسار شدن پس از بردباری. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)