جدول جو
جدول جو

معنی امبرون - جستجوی لغت در جدول جو

امبرون
(اِ)
نام قصبه ای است در ایالت آلپ علیا در کشور فرانسه و دارای 3100 تن سکنه است. کلیسای بزرگ و مشهوری دارد که در قرون وسطی زیارتگاه مسیحیان کاتولیک بوده است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1033)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اندرون
تصویر اندرون
درون، میان و داخل چیزی، باطن، ضمیر، خانه و حیاطی که عقب حیاط بیرونی ساخته شده و مخصوص زن و فرزند و سایر افراد خانوادۀ صاحبخانه بود، اندرونی، (حرف اضافه) در
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امبرود
تصویر امبرود
گلابی، میوۀ آبدار شیرین و مخروطی شکل به اندازۀ سیب، امرود، مرود، انبرود، مل، کمّثری، لکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استرون
تصویر استرون
سترون، برای مثال سهل نماید بر استرونان / محنت زاییدن آبستنان (امیرخسرو۱ - ۸۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اوبردن
تصویر اوبردن
اوباردن، بلع کردن، بلعیدن، فرو بردن به حلق، ناجویده فرو بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انبرود
تصویر انبرود
گلابی، میوۀ آبدار شیرین و مخروطی شکل به اندازۀ سیب، امرود، مرود، امبرود، مل، کمّثری، لکل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابرون
تصویر ابرون
همیشه بهار، گلی زرد رنگ با بوتۀ کوتاه و برگ های دراز و ستبر که در تمام تابستان گل می دهد و زمستان هم سبز است و از سالی به سال دیگر می ماند و سال بعد نیز گل می دهد، همیشک جوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اقارون
تصویر اقارون
سوسن زرد، گیاهی چندساله با برگ و ساقۀ بلند، گل های زرد و ریشه ای سرخ رنگ که مصرف دارویی دارد، وجّ، ویرج، اگر
فرهنگ فارسی عمید
(اُمْ مِ رَ)
مکه. (المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دوایی است که آن را بفارسی ماهلو و بعربی حماما خوانند. گرم و خشک است در دوم، بول را براند. (از برهان قاطع). نوعاً در زبان یونانی چندین قسم دارو از قبیل هیل و خولنجان و زردچوبه و زنجبیل را امامون گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به حماما و ماهلو و تحفۀ حکیم مؤمن شود
لغت نامه دهخدا
(اُ)
نوعی ماهی از خانوادۀ سین که در اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه و اقیانوس هند زندگی می کند از مشخصات این نوع ماهی ریش مانندی است که در آروارۀ پایین دارد. (از لاروس بزرگ)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
یعضید. خندریلی. سرالیهالحمار. (یادداشت مؤلف). علف خبرکش. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به خندریلی و یعضید شود
لغت نامه دهخدا
(تَ)
از معاصران اسکندر و از دوستان هارپالوس است که هارپالوس را به قتل رسانید و سپس عازم فتح برقه گردید ودر جنگ با سیرنیها و مردم برقه کشته شد. رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1882 و 1883 و ج 3 ص 1984 شود
لغت نامه دهخدا
(اَ بِ)
در شفارود امرود را گویند. (از جنگل شناسی، تألیف کریم ساعی ص 238). گلابی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به امبرود و امرود و گلابی شود، مرد جامع خیر. (منتهی الارب) (از لسان العرب) (ناظم الاطباء). مقتدای مردم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) : که هر یکی از ایشان در ایالت و سیاست و عدل و رأفت علیحده امتی بوده اند. (کلیله و دمنه). رجوع به امه شود.
- امت مرحوم (یا مرحومه) ، گروه پیروان رحم شده. مسلمانان. (فرهنگ فارسی معین) :
در میان امت مرحوم باش
سنت احمد مهل محکوم باش.
مولوی.
، گروه. گروه از هر صنف مردم و از هر جنس حیوانات. (منتهی الارب) (از کشاف اصطلاحات الفنون) (آنندراج) (ناظم الاطباء). گروه. (نصاب) (ترجمان، ترتیب عادل). جماعت. (اقرب الموارد) (لسان العرب) : ایزد... تقدیر چنان کرده است که ملک را انتقال افتد از این امت بدان امت و از این گروه بدان گروه. (تاریخ بیهقی).
ای امت بدبخت بدین زرق فروشان
جز کز خری و جهل چنین فتنه چرایید.
ناصرخسرو.
امت خود را بخواهم من از او
گر نگرداند زعارف هیچ رو.
مولوی.
- امت پناه، کسی که امت را پناه دهد:
داور مهدی سیاست، مهدی امت پناه
رستم حیدرکفایت حیدر احمد لوا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
مصحف کلمه ایزون یونانی است. رجوع به ایزون شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اقورون
تصویر اقورون
باچ سوسن زرد از گیاهان وج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اربعون
تصویر اربعون
چهل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امبرو
تصویر امبرو
گلابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صابرون
تصویر صابرون
جمع صابر در حالت رفعی (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شامبیون
تصویر شامبیون
فرانسوی کهرومان (قهرمان پارسی تازی گشته) گهرمند پهلوان هوویر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
باطن، درون، داخل چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبروت
تصویر انبروت
گلابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انبرود
تصویر انبرود
گلابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امامون
تصویر امامون
یونانی تازی شده ماهلو از داروها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اقارون
تصویر اقارون
یونانی تازی شده سوسن زرد وچ (وج تازی گشته) وج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امیرون
تصویر امیرون
علف خبر کش گل قاصدک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آمبریون
تصویر آمبریون
فرانسوی رویان
فرهنگ لغت هوشیار
شکیبا باشید (فعل) شکیباباشی د (ماخوذ است از آیه 200 سوره 3 آل عمران: یا ایها الذین آمنوا اصبوالله . ای کسانی که ایمان آوردید شکیبا باشید) : همچنان چون شاه فرمود: اصبروا رغبتی باید کز آن تابی تو رو. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استرون
تصویر استرون
نازا، زنی را گویند که هرگز نزاید و او را به عربی عقیمه گویند
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده زراندوک از گیاهان گیاهی از تیره زرآوند که پایاست و در جنگلهای مرطوب نواحی معتدله اروپا میروید. سوش و ریشه آن بوی معطر دارد و در طب بعنوان مسهل و مقیی مصرف میگردد. برباله، اسارون شامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابروکن
تصویر ابروکن
((~. کَ))
موچینه، منقاش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استرون
تصویر استرون
((اَ تَ وَ))
نازا، زنی که بچه نیاورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
((اَ دَ))
داخل، درون، باطن، ضمیر، حرمسرا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمبریون
تصویر آمبریون
رویان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اندرون
تصویر اندرون
ضمیر، داخل
فرهنگ واژه فارسی سره