جدول جو
جدول جو

معنی الیاف - جستجوی لغت در جدول جو

الیاف
لیف ها، رشته ها و تارهای درخت خرما، نارگیل و فوفل، جمع واژۀ لیف
تصویری از الیاف
تصویر الیاف
فرهنگ فارسی عمید
الیاف
(اَلْ)
جمع واژۀ لیف. (دزی ج 2 ذیل لیف). در فرهنگهای معتبر عربی، لیف اسم جنس و واحد آن لیفه آمده و جمع آن نیز ذکر نشده است. صاحب اقرب الموارد گوید: لیف پوست درخت خرما و مانند آن از قبیل مقل و نارگیل است یا خاص به درخت خرماست، و بهترین آن لیف نارگیل و پس از آن نخل حجازی و بدترین آن مقل است، واحد آن لیفه - انتهی. رجوع به لیف در این لغت نامه و دزی ج 2 ذیل لیف شود.
لغت نامه دهخدا
الیاف
رشته ها
تصویری از الیاف
تصویر الیاف
فرهنگ لغت هوشیار
الیاف
جمع لیف، تارها و رشته هایی که از گیاهان به دست می آید
تصویری از الیاف
تصویر الیاف
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از الیان
تصویر الیان
(پسرانه)
نام یکی از پهلوانان خورشید شاه در داستان سمک عیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الیاس
تصویر الیاس
(پسرانه)
خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و در اسلام یکی از چهار پیامبر جاویدان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الیاد
تصویر الیاد
(پسرانه)
ایلیاد، به یاد ایل، ال (ترکی) + یاد (فارسی)، نام منظومه ای منسوب به هومر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از الیار
تصویر الیار
(پسرانه)
ایلیار، یار ایل، نام یکی از پهلوانان خورشید شاه در داستان سمک عیار، ال (ترکی) + یار (فارسی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از اضیاف
تصویر اضیاف
ضیف ها، مهمان ها، جمع واژۀ ضیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الطاف
تصویر الطاف
لطف کردن، نرمی و نیکویی کردن، تحفه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ایلاف
تصویر ایلاف
دوست کردن
سازواری دادن
عهد و شبه اجازه
عهد و پیمان، قرار و مدار، موعد، عقد، قرار مدار، قول و قرار، بیعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اسیاف
تصویر اسیاف
سیف ها، شمشیرها، ساحل دریاها، ساحل رودها، جمع واژۀ سیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الطاف
تصویر الطاف
لطف ها، نرمی ها، مهربانی ها، نیکویی ها، ظرافت ها، زیبایی ها، عفو و بخشش ها، بذل کردن ها، جمع واژۀ لطف
فرهنگ فارسی عمید
(اَرْ)
جمع واژۀ ریف. (منتهی الارب) (دهار). سبزه ها. زمینهای با کشت و علف. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(وَ / وِ یَ پَ)
رفتن.
لغت نامه دهخدا
(اَشْ)
جمع واژۀ شیاف. (بحر الجواهر). از ترکیبهای قدیمی است که آنرا به استاد ’بقراط’ نسبت دهند ولی بعقیدۀ من این ترکیبات پیش از او هم بوده است چنانکه کتب یونانیان گواه بر این ادعاست. و برحسب آنچه معروفست اطلاق این نام اختصاص به داروهای چشم دارد و هم بر داروهایی که ساییده ودر هم آمیخته میشوند و آنها را در سایه خشک میکنند نیز اطلاق میشود و انواع گوناگون آنرا بطور ساییده برای تحلیل ورم و تجفیف و تقویت و جز اینها بکار برند و گاه آنرا بر رشته هائی (فتیله ها) که برمیدارند اطلاق کنند ولی این معنی نادر است. موضوع آن عقاقیر بصلی و مادۀ آن مفرداتی است که برای اکحال شایسته باشند و غایت آن حفظ رطوبت چهره یا قوت آنست و گویا اشیاف برای چشم ضعیف از کحول و ذرورات لطیف تر است و برای چشم بمنزلۀ طلا جهت باقی بدنست. برخی از اشیاف برای مطلق ارماد است که آنرا بصورت قطور بکار برند و برخی جهت منع شعره از چشم است، و نوع دیگر را دوای اخضر خوانند که برای سبل و دمعه و جرب و بیاض و شعره سودمند است و آنرا روزدرمیان بکار برند. (از تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 49 و 50)
لغت نامه دهخدا
(اَسْ)
جمع واژۀ سیف. شمشیرها: بقایای اسیاف در مخارم شعاف راه خلاص و طریق نجات طلبیدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1273 ص 195، تطبیق با نسخۀ خطی متعلق به کتاب خانه مؤلف).
لغت نامه دهخدا
(تَهْ)
با فراخی و ارزانی شدن زمین. (منتهی الارب). ارافه.
لغت نامه دهخدا
تصویری از الهاف
تصویر الهاف
آزمندیدن آزمند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
هزار کردن، پیمان، نیک گرداندن دوست کردن دوستی افکندن سازواری دادن، دوست شدن دوستی ورزیدن، الف و انس و خوی بکسی دادن یا بجائی، خو کردن، دوست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیات
تصویر الیات
جمع الیه، دنبه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الیان
تصویر الیان
نرماندن نرمگردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الطاف
تصویر الطاف
نوازشها، لطفها، مهربانیها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افیاف
تصویر افیاف
جمع فیف، زمین های تخت زمین های هموار، بیابانهای بی آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضیاف
تصویر اضیاف
جمع ضعیف، مهمانان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصیاف
تصویر اصیاف
جمع صیف، تابستانها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سیف، شمشیرها، دریا کنارها جمع سیف شمشیرها تیغها. اسید مرکبی است که از ترکیب جسمی بسیط با ئیدرژن حاصل شود و طعم آن ترش مزه است بعضی اقسام آن از ترکیب یک شبه فلز با ئیدرژن بدست آید مانند: اسید برمیدریک اسید سولفیدریک و بعضی اسیدهای اکسیژن دار مانند: اسید سولفورو و اسید سولفوریک و اسید ازتیک از ترکیب انیدریدها با آب تهیه میشوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشیاف
تصویر اشیاف
جمع شیاف، چپانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اریاف
تصویر اریاف
جمع ریف، سبزه زارها، کشتزارها به سبزه زار رسیدن، سبزشدن زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اخیاف
تصویر اخیاف
مردمان، برادران مادری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجیاف
تصویر اجیاف
جمع جیفه، مردارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الحاف
تصویر الحاف
گزافیدن، زیان رسانیدن، دامن کشان رفتن، دواج (لحاف) دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضیاف
تصویر اضیاف
جمع ضیف، مهمان ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از الطاف
تصویر الطاف
جمع لطف، مهربانی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ایلاف
تصویر ایلاف
دوست کردن، به هم پیوست دادن، دوستی نمودن
فرهنگ فارسی معین