جدول جو
جدول جو

معنی الیاف

الیاف
جمع لیف، تارها و رشته هایی که از گیاهان به دست می آید
تصویری از الیاف
تصویر الیاف
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با الیاف

الیاف

الیاف
لیف ها، رشته ها و تارهای درخت خرما، نارگیل و فوفل، جمعِ واژۀ لیف
الیاف
فرهنگ فارسی عمید

الیاف

الیاف
جَمعِ واژۀ لیف. (دزی ج 2 ذیل لیف). در فرهنگهای معتبر عربی، لیف اسم جنس و واحد آن لیفه آمده و جمع آن نیز ذکر نشده است. صاحب اقرب الموارد گوید: لیف پوست درخت خرما و مانند آن از قبیل مقل و نارگیل است یا خاص به درخت خرماست، و بهترین آن لیف نارگیل و پس از آن نخل حجازی و بدترین آن مقل است، واحد آن لیفه - انتهی. رجوع به لیف در این لغت نامه و دزی ج 2 ذیل لیف شود.
لغت نامه دهخدا

اریاف

اریاف
جمع ریف، سبزه زارها، کشتزارها به سبزه زار رسیدن، سبزشدن زمین
اریاف
فرهنگ لغت هوشیار

اسیاف

اسیاف
جمع سیف، شمشیرها، دریا کنارها جمع سیف شمشیرها تیغها. اسید مرکبی است که از ترکیب جسمی بسیط با ئیدرژن حاصل شود و طعم آن ترش مزه است بعضی اقسام آن از ترکیب یک شبه فلز با ئیدرژن بدست آید مانند: اسید برمیدریک اسید سولفیدریک و بعضی اسیدهای اکسیژن دار مانند: اسید سولفورو و اسید سولفوریک و اسید ازتیک از ترکیب انیدریدها با آب تهیه میشوند
فرهنگ لغت هوشیار