قحطزده گردیدن در زمین. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). قحطزده گردیدن مردمان بیابان نشین و سپس در زمین و یا کشت و یا علف درآمدن. (ناظم الاطباء) ، چیزی اندک یا مال. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
قحطزده گردیدن در زمین. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). قحطزده گردیدن مردمان بیابان نشین و سپس در زمین و یا کشت و یا علف درآمدن. (ناظم الاطباء) ، چیزی اندک یا مال. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
جمع واژۀ قدم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : چه دشمنی تو که از دست عشق و شمشیرت مطاوعت بگریزم نمیکنند اقدام. سعدی. - مزال اقدام، لغزشگاه. جائی که قدم ها بلغزد
جَمعِ واژۀ قَدَم. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : چه دشمنی تو که از دست عشق و شمشیرت مطاوعت بگریزم نمیکنند اقدام. سعدی. - مزال اقدام، لغزشگاه. جائی که قدم ها بلغزد
جمع واژۀ قوم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی خویشاوندان و فرقه ها و گروهها و طایفه ها. (ناظم الاطباء) : چشم از آنروز که برکردم و رویت دیدم بهمین دیده سر دیدن اقوامم نیست. سعدی. و رجوع به قوم شود
جَمعِ واژۀ قَوْم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی خویشاوندان و فرقه ها و گروهها و طایفه ها. (ناظم الاطباء) : چشم از آنروز که برکردم و رویت دیدم بهمین دیده سر دیدن اقوامم نیست. سعدی. و رجوع به قوم شود
جمع قلم، تیرهای منگیا (منگیا قمار)، خامه ها کلک ها، ریز کالاها جمع قلم خامه ها کلکها. (اقلا) لااقل کمینه کمترین: اقلا چند کلمه بگویید. توضیح این کلمه فصیح نیست. زیرا (اقل) غیر منصرف است و قبول تنوین نمیکند و بجای آن در عربی (لااقل) و در فارسی (دست کم) مستعمل است، جمع قلم
جمع قلم، تیرهای منگیا (منگیا قمار)، خامه ها کلک ها، ریز کالاها جمع قلم خامه ها کلکها. (اقلا) لااقل کمینه کمترین: اقلا چند کلمه بگویید. توضیح این کلمه فصیح نیست. زیرا (اقل) غیر منصرف است و قبول تنوین نمیکند و بجای آن در عربی (لااقل) و در فارسی (دست کم) مستعمل است، جمع قلم