معنی اقدام - لغت نامه دهخدا
معنی اقدام
- اقدام
(اِ سِءْ) - پیش درآمدن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). پیش رفتن در کاری. (غیاث اللغات) ، جمع واژۀ قرء: دعی الصلوه ایام اقرائک، یعنی ایام حیض. (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ قرو، جمع واژۀ قرو. (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ قرو. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن). بمعنی وقت و قافیه. (اقرب الموارد) ، جمع واژۀ قری ّ. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی مجاری سیل. (اقرب الموارد).
- اقراءالشعر، انواع و اقسام آن. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). رجوع به قرء و قری شود
لغت نامه دهخدا