جدول جو
جدول جو

معنی اقوام

اقوام
قوم ها، خویشاوندان ها، همسرها، زن ها، جمع واژۀ قوم
تصویری از اقوام
تصویر اقوام
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اقوام

اقوام

اقوام
جَمعِ واژۀ قَوْم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی خویشاوندان و فرقه ها و گروهها و طایفه ها. (ناظم الاطباء) :
چشم از آنروز که برکردم و رویت دیدم
بهمین دیده سر دیدن اقوامم نیست.
سعدی.
و رجوع به قوم شود
لغت نامه دهخدا