جدول جو
جدول جو

معنی اقسام

اقسام((اَ))
جمع قسم، بهره ها، بخش ها، گونه ها، جنس ها
تصویری از اقسام
تصویر اقسام
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اقسام

اقسام

اقسام
سوگند خوردن. (تاج المصادر بیهقی) (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (ترجمان القرآن) ، در پی قصاص کسی شدن و قریب گردانیدن او را بوی. (منتهی الارب) (آنندراج). اقص امیر فلانا من فلان، در پی قصاص او شد و قریب گردانید او را بوی و قادر نمود تا زخم کرد مانند زخم او یا بازکشت او را در عوض کشته، از خود توانا گردیدن بقصاص گرفتن از قاتل. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، خواهش گشنی رفتن ماده را و باردار شدن آن و پیدا شدن آبستنی گوسپند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بمرگ نزدیک شدن. (آنندراج) ، بمرگ نزدیک کردن کسی را از بسیاری زدن. (آنندراج). نزدیک گردانیدن بمرگ. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا

اقسام

اقسام
جَمعِ واژۀ قِسْم. جزٔها و قسم ها و درجه ها. (ناظم الاطباء) :
ای نام تو بخشیدۀ بخشندۀ اقسام
اقسام مکارم را بخشی است از آن نام.
مسعودسعد.
رجوع به قسم شود، درآمدن بشبانگاه، بچۀ کوتاه بالا زادن، بازداشتن و بیرون کشیدن از چیزی باختیار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، کوتاه کردن نماز را. شکسته خواندن نماز را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کم کردن نماز. (تاج المصادر بیهقی). قصر کردن نماز را، سالخورده شدن میش و گوسفند، سوده شدن دندان میش و ماده بز از کلانسالی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا