معنی اقوام اقوام (اَقْ) جمع واژۀ قوم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). بمعنی خویشاوندان و فرقه ها و گروهها و طایفه ها. (ناظم الاطباء) : چشم از آنروز که برکردم و رویت دیدم بهمین دیده سر دیدن اقوامم نیست. سعدی. و رجوع به قوم شود لغت نامه دهخدا