- افضال
- ستمگایی کردن، بزرگ تباری، سپاسیدن، بخشندگی افزون کردن زیاد کردن، نیکویی کردن بخشش کردن فزون بخشیدن، سپاس نهادن، افزون آمدن، افزونی در حسب، بخشس، جمع افضالات
معنی افضال - جستجوی لغت در جدول جو
- افضال ((اِ))
- افزون کردن، نیکویی و احسان کردن، سپاس نهادن، برتری داشتن، بخشش، جمع افضالات
- افضال
- برتر بودن و برتری داشتن در حسب، نیکویی و احسان کردن، بخشش کردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترابیدن با آب تر کردن خیس شدن
ناخوش داشتن، دشوار زادن، درماندگی
پارسی تازی شده، جمع فیل، پیلان
جمع افضل، فاضلتران
جمع فعل، کارها
دارای فضل و بخشش، بسیار فضل
فیل ها، دو مهرۀ شطرنج، جمع واژۀ فیل
افضل ها، فاضل ترها، برترها، بالاترها در علم یا حسب، جمع واژۀ افضل
فعل ها، عمل ها، کارها، کردارها، انجام دادن اعمالی، نیرنگ ها، جمع واژۀ فعل
دانشمند مرد بسیار فضل
فاضلتر، برتر، بالاتر
یکی کردن پس و پیش
کثیرالفضل، دارای فضل بسیار
فاضل تر، برتر، بالاتر در علم یا حسب
باقیمانده، بقیه
جمع افضال
بخشش کردن، احسان کردن
بپایاد فزونش او پیوسته باد افضال اوخ بر داوام باد افزونی دادن او، توضیح پس از ذکر نام بزرگان بکار رود