جدول جو
جدول جو

معنی افتراق - جستجوی لغت در جدول جو

افتراق
از یکدیگر جدا شدن
تصویری از افتراق
تصویر افتراق
فرهنگ لغت هوشیار
افتراق
از یکدیگر جدا شدن، جدایی، پراکنده شدن
تصویری از افتراق
تصویر افتراق
فرهنگ فارسی عمید
افتراق
((اِ تِ))
از یکدیگر جدا شدن، فرق گذاشتن
تصویری از افتراق
تصویر افتراق
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اختراق
تصویر اختراق
پاره شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استراق
تصویر استراق
دزدیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش سوزی، آتش گرفتن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از افتیاق
تصویر افتیاق
نیازمندی: نیازمند شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتلاق
تصویر افتلاق
شگفت سخنی، سخت کوشی، شکافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افترام
تصویر افترام
لته نهادن (لته فرامه زنان به هنگام دشتانی در زهار گذراند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراع
تصویر افتراع
دوشیزگی ربودن، بکارت دختر را بردن، ازاله بکارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراط
تصویر افتراط
منقرض شدن، ترس فوت داشتن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراض
تصویر افتراض
فریضه کردن، واجب گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراص
تصویر افتراص
غنیمت شمردن فرصت را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراش
تصویر افتراش
هم بستری، شکستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراس
تصویر افتراس
شکارافکندن، سواری افکندن شکار پاره پاره کردن صید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افترار
تصویر افترار
نرم خندیدن، درخشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراح
تصویر افتراح
سرور و شادمانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی بارافکنی ترکی ماندن اقامت توقف (در سفر)، محل اقامت محل استراحت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افتراص
تصویر افتراص
فرصت را غنیمت دانستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از استراق
تصویر استراق
دزدیدن، کار دیگری را به خود نسبت دادن
استراق سمع: پنهانی گوش دادن به سخن دیگران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از افتراس
تصویر افتراس
شکار افکندن، پاره کردن و درهم شکستن و دریدن شکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اختراق
تصویر اختراق
دریده شدن، پاره شدن، گذشتن و رفتن، از غلاف درآمدن شمشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
آتش گرفتن، سوختن، در علم نجوم نهان شدن یکی از سیارات زحل، مشتری، مریخ، زهره و عطارد در زیر شعاع خورشید یا مقارنۀ خورشید با یکی از آن پنج سیاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
((اِ تِ))
سوختن، آتش گرفتن، محو شدن یکی از پنج سیاره «زحل، مشتری، مریخ، زهره، عطارد» در زیر شعاع خورشید، یا مقارنه خورشید با یکی از آن ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از استراق
تصویر استراق
((اِ تِ))
دزدیدن، دزدیده کاری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتراع
تصویر افتراع
((اِ تِ))
دوشیزگی را برداشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتراض
تصویر افتراض
((اِ تِ))
واجب گردانیدن، فریضه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتراس
تصویر افتراس
((اِ تِ))
شکار کردن، با نشانه چیزی را دریافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتراء
تصویر افتراء
((اِ تِ))
تهمت زدن، بهتان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از افتراع
تصویر افتراع
ازالۀ بکارت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از احتراق
تصویر احتراق
Combustion
دیکشنری فارسی به انگلیسی