جدول جو
جدول جو

معنی افتراس

افتراس
شکار افکندن، پاره کردن و درهم شکستن و دریدن شکار
تصویری از افتراس
تصویر افتراس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با افتراس

افتراس

افتراس
شکار افکندن و شکستن و کوفتن استخوان گردن شکار را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). صید کردن شیر شکار خود را و شکستن گردن آن را. (از اقرب الموارد). و گویند این فعل گفته نمی شود مگر در شیر. (ناظم الاطباء). ’و قیل لایقال الافتراس الا فی الاسد و یقال اکل الذئب الشاه’. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). فَرس. (المصادر زوزنی). دریدن. شکار کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، در فقه عبارتست از منحل ساختن عقد رهن با یکی از موجبات فک آن. و رجوع به کتاب شرایعالاسلام در کتاب الرهن شود
لغت نامه دهخدا

افترام

افترام
لته نهادن (لته فرامه زنان به هنگام دشتانی در زهار گذراند
افترام
فرهنگ لغت هوشیار