جدول جو
جدول جو

معنی اعصان - جستجوی لغت در جدول جو

اعصان
(اِ تَ)
کج گردیدن و دشوار گشتن کار: اعصن الامر اعصاناً، کج گردید و... (منتهی الارب). کج گردیدن و دشوار گشتن کار. (آنندراج). سخت و ناهموار گشتن کار. (از اقرب الموارد) ، درهم پیوستن، درآمدن لشکر، خطا کردن در سخن، درنگ کردن در حجت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از احصان
تصویر احصان
ازدواج کردن، در فقه حالت مرد یا زنی که با همسر خود نزدیکی کرده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعوان
تصویر اعوان
عون ها، یاری ها، مساعدها، مددکارها، جمع واژۀ عون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعصاب
تصویر اعصاب
عصبها، کنایه از وضعیت روحی شخص، جمع واژۀ عصب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغصان
تصویر اغصان
غصن ها، شاخۀ درخت ها، شاخه ها، جمع واژۀ غصن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعصار
تصویر اعصار
عصرها، روزگار، دهرها، جمع واژۀ عصر،
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعیان
تصویر اعیان
ثروتمندان، اشراف، بزرگان، کسی که اخلاقی مانند اشراف و بزرگان دارد، اعیانی، بناها، ساختمان ها، اعیانی، مصالح ساختمان از قبیل سنگ، آجر، چوب، آهن، در، پنجره و امثال آن ها، عین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعلان
تصویر اعلان
آشکار کردن، ظاهر ساختن، نوشته یا ورقۀ چاپ شده که به وسیلۀ آن مطلبی را به اطلاع عموم می رسانند، آگهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعیان
تصویر اعیان
جمع عین، بزرگان اشراف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از احصان
تصویر احصان
نگاهدا شتن، استوار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
آشکاراندن آشکارا کردن پدید ساختن، آگهی، جمع اعلانات. آشکار کردن، علنی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعوان
تصویر اعوان
مدد کاران، یاوران، یاران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغصان
تصویر اغصان
جمع غصن، نوشاخه ها ستاکها ساغ ها جمع غصن شاخه ها ستاکها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعصاء
تصویر اعصاء
جمع عصا، دستواره ها چوبدست ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعصاد
تصویر اعصاد
پیچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعصار
تصویر اعصار
گردباد و به عصر درآمدن زمان، دهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعصاف
تصویر اعصاف
گرد انگیزی، ورزش سخت، به شتاب رفتن، به بیراهه افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعصال
تصویر اعصال
سخت شدن چون سخت شدن دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعصام
تصویر اعصام
چنگ در زدن، خودداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتان
تصویر اعتان
بدهکار آزاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارصان
تصویر ارصان
استوار کردن، محکم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اصعان
تصویر اصعان
کم خردی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعصاب
تصویر اعصاب
جمع عصب، پی، مفاصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعلان
تصویر اعلان
((اِ))
آشکارا کردن، آگهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعصاب
تصویر اعصاب
جمع عصب، پی ها، عصب ها، وضع روحی و روانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعصار
تصویر اعصار
((اَ))
جمع عصر، روزگاران، زمان ها، دورها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعصار
تصویر اعصار
((اِ))
درآمدن در عصر، گردباد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احصان
تصویر احصان
((اِ))
استوار و محکم کردن، نگه داشتن نفس از انجام کار بد، شوی کردن زن، زن گرفتن مرد، زن و مردی که به عقد دائم در آمده باشند که مرد «محصن» و به زن «محصنه» گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعوان
تصویر اعوان
جمع عون، یاران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعیان
تصویر اعیان
جمع عین، بزرگان، اشراف، بناها، ساختمان ها، مصالح ساختمانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اغصان
تصویر اغصان
جمع غصن، شاخه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعلان
تصویر اعلان
آگهی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعصاب
تصویر اعصاب
سهشگران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعلان
تصویر اعلان
Announcement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعلان
تصویر اعلان
объявление
دیکشنری فارسی به روسی