جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اعصار

اعصار

اعصار
باران رسیده شدن. اُعصر القوم (مجهولاً) اعصاراً، باران رسیده شدند. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). باران رسیدن بقوم: اُعصر القوم (مجهولاً) ، امطروا. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

اعصار

اعصار
جَمعِ واژۀ عصر که بمعنی زمانه است. (از کشف و منتخب و شروح نصاب از غیاث اللغات). جَمعِ واژۀ عصر که بمعنی زمانه باشد. (آنندراج). جَمعِ واژۀ عَصر، عُصر، عِصر، بمعنی روزگار. و ماهها. (از اقرب الموارد). جَمعِ واژۀ عُصُر، عَصر، عِصر، عُصر، بمعنی روزگار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). روزگارها و عصرها و هنگامها. (ناظم الاطباء).
- اعصار معرفهالارض. رجوع به عصر شود
لغت نامه دهخدا