جدول جو
جدول جو

معنی اعتماء - جستجوی لغت در جدول جو

اعتماء
(یَ / یِ پَ رَ)
برگزیدن و اختیار کردن. (منتهی الارب) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
اعتماء
گزینش، آهنگیدن
تصویری از اعتماء
تصویر اعتماء
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
تکیه کردن، پشت گرمی، وثوق، متکی شدن به کسی و کاری را به او سپردن، واگذاشتن کار به کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
تکیه کردن، به شب سیر کردن، وا گذاشتن کار به کسی
فرهنگ لغت هوشیار
باز بستن، افزون شدن، بالیدگی، بالا رفتن، پریدن به جای دگر نسبت دادن بکسی باز بستن، منسوب شدن، وابستگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتزاء
تصویر اعتزاء
باز بستن خود ستایی در نبرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتصاء
تصویر اعتصاء
تکیه کردن، بر عصا، دستواره ساختن، کاربرد دستواره، زدن، شمشیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتفاء
تصویر اعتفاء
بخشش خواستن نیکی خواستن دهش خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتقاء
تصویر اعتقاء
به آب رسیدن از شاخه به شاخه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتمار
تصویر اعتمار
سر پوشیدن، آهنگیدن، دستار بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتماق
تصویر اعتماق
مغاک کردن: (مغاک گودال در زمین و جز در زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتمال
تصویر اعتمال
در کار بودن: بر کاری، آباد کردن آباندن، گودالیدن (قدکشیدن)
فرهنگ لغت هوشیار
دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتذاء
تصویر اعتذاء
تاته خوردن خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استماء
تصویر استماء
به کنیزی گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
خوراک پرهیزی، پشتیبانی، پرهیز پرهیزانه پرهیز کردن خود را از چیزی نگاهداشتن از چیز زیان دار پرهیز کردن، پرهیز کردن بیمار از خوراکهای مضر رژیم گرفتن، پرهیز بیماراز چیزهای زیان آور رژیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتلاء
تصویر اعتلاء
((اِ تِ))
برتری یافتن، بلند شدن، بلندی، برتری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از انتماء
تصویر انتماء
((اِ تِ))
خود را به کسی نسبت دادن، منسوب شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتداء
تصویر اعتداء
((اِ تِ))
ستم کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از احتماء
تصویر احتماء
((اِ تِ))
پرهیز غذایی بیمار، خودداری کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
((اِ تِ))
تکیه کردن، برگزیدن، کاری را به کسی واگذاشتن، اطمینان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتناء
تصویر اعتناء
((اِ تِ))
اهتمام ورزیدن به کاری، توجه داشتن به کسی یا کاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
استواری، پشتگرمی، باور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
Confidence, Trustfulness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
confiance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
уверенность , доверчивость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
Vertrauen, Vertrauenswürdigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
впевненість , довірливість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
pewność, zaufanie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
信任
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
confiança
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
fiducia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
confianza
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
vertrouwen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از اعتماد
تصویر اعتماد
ความมั่นใจ , ความไว้วางใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی