معنی اعتداء - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اعتداء
اعتداء
- اعتداء
- دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اعتداء
- اعتداء
- ستم کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). بیداد کردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). ظلم. ستم. تجاوز از حق و عدل. (یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا