جدول جو
جدول جو

معنی احتماء

احتماء((اِ تِ))
پرهیز غذایی بیمار، خودداری کردن
تصویری از احتماء
تصویر احتماء
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با احتماء

احتماء

احتماء
خوراک پرهیزی، پشتیبانی، پرهیز پرهیزانه پرهیز کردن خود را از چیزی نگاهداشتن از چیز زیان دار پرهیز کردن، پرهیز کردن بیمار از خوراکهای مضر رژیم گرفتن، پرهیز بیماراز چیزهای زیان آور رژیم
فرهنگ لغت هوشیار

احتماء

احتماء
پرهیز کردن. خود را از چیز نگه داشتن. خویشتن از چیزی نگاه داشتن. (تاج المصادر) (زوزنی). از چیز زیان دار پرهیز کردن. خویشتن داری. پرهیز، احتناک ِ سن ّ کسی را، او را استوارخرد کردن تجربه ها و آزمایش ها. (منتهی الارب) ، استوار شدن بخرد و آزموده شدن، آزمودن، احتناک بر، مستولی شدن به. غالب شدن بر، احتناک جراد زمین را، خوردن ملخ گیاه آنرا، احتناک کسی، گرفتن مال او را، از بن برکندن. (تاج المصادر). استیصال: جان ایشان از چنگال هلاک و مخلب احتناک بستدند. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا

احتواء

احتواء
فروستکی فراگیری، گرد آوری، فراز آمدن، دست یافتن گرد کردن گرد فرو گرفتن فرا گرفتن از هر سوی، اشتمال شامل بودن بر در برداشتن، فراز آمدن بر دست یافتن بر چیزی
فرهنگ لغت هوشیار

احتمات

احتمات
جمع احتمال یا حساب احتمات بر روی امکان وقوع پیشامدی یا صورت گرفتن کاری حساب کردن و احتمالهای کار را بحساب آوردن
فرهنگ لغت هوشیار