جدول جو
جدول جو

معنی اعتلاء

اعتلاء((اِ تِ))
برتری یافتن، بلند شدن، بلندی، برتری
تصویری از اعتلاء
تصویر اعتلاء
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اعتلاء

اعتلاء

اعتلاء
بلند شدن. (منتهی الارب) (از منتخب از غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء). علو. (المصادر زوزنی) ، اضطراب کردن در عمل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). در کار اضطراب کردن. (از اقرب الموارد) ، پیوسته بودن بر کاری، بکار آوردن، آبادان کردن زمین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

اعتداء

اعتداء
دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار

اعتلال

اعتلال
بیمار شدن، بهانه آوردن، سرگرم شدن، گناه جستن، پیاپی نوشیدن، فرنود آوردن مشغول داشتن به کاری
فرهنگ لغت هوشیار