جدول جو
جدول جو

معنی اعتناء

اعتناء((اِ تِ))
اهتمام ورزیدن به کاری، توجه داشتن به کسی یا کاری
تصویری از اعتناء
تصویر اعتناء
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اعتناء

اعتناء

اعتناء
رنج دیدن بجهت کسی و تیمارداشتن. (از منتهی الارب). غمخواری کردن و تیمار داشتن و اهتمام و مهربانی. (از کشف و کنز و منتخب بنقل از غیاث اللغات). اهتمام. (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی). تیمار داشتن. (زمخشری) (تاج المصادر بیهقی). رنج دیدن بجهت کسی و تیمار داشتن. (ناظم الاطباء). رنج دیدن و تیمار داشتن. (آنندراج). اهتمام و فکر و اندیشه در کاری. (ناظم الاطباء). اهتمام در کاری. رنج دیدن در کاری. رنج دیدن برای... (یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا

اعتداء

اعتداء
دشمنی کردن، دست درازی باز ستانی: بی گواه و بی بهانه ستم کردن، بیداد کردن
فرهنگ لغت هوشیار

اعتناف

اعتناف
بد آمدن، ندانم کاری، نپسندیدن ناخوش داشتن، به زور گرفتن
اعتناف
فرهنگ لغت هوشیار