- اعتزال
- گوشه نشین، جدا شدن
معنی اعتزال - جستجوی لغت در جدول جو
- اعتزال
- عزلت گزیدن، گوشه نشین شدن، کناره گیری کردن، به یک سو شدن، گوشه گیری، گوشه نشینی
- اعتزال ((اِ تِ))
- منزوی شدن، گوشه گرفتن، دارای آیین معتزله بودن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جد فرمان معتزله یاجداگشتگان یا خرد گرایان دیرینگی (قدم) جهان را باور داشتند و آدمی را توانا در گزینش بد و نیک و آفریننده سرنوشت خویش و خدا را باینده (: مکلف) به راهنمایی بندگان می دانستند
شکافتن، شکافته شدن
انفرادی بودن
میانه روی، ترازینه
نکوهش پذیری، دل نهادن
مساوی شدن، میانه حال شدن در کمیت وکیفیت
بگریستن
در کار بودن: بر کاری، آباد کردن آباندن، گودالیدن (قدکشیدن)
بیمار شدن، بهانه آوردن، سرگرم شدن، گناه جستن، پیاپی نوشیدن، فرنود آوردن مشغول داشتن به کاری
گردبرانگیختن، بازماندن از سخن، بازداشتن، بسته شدن: شکم بستن بندکردن، بسته شدن، بستگی زبان بسته زبانی
آهنگیدن: آهنگ کردن، دل برنهادن، میانه گزینی، در نگیدن: درنگ کردن، شکیبایی
عزیز شدن، گرامی داشتن
باز بستن خود ستایی در نبرد
رشتن
خودکامگی، خیانت در امانت
بستن، بند کردن، حبس کردن، بازداشتن
علت داشتن، علیل شدن، بیمار شدن، بهانه آوردن
عزیز شدن، گرامی شدن، عزت، ارجمندی، عزیز شمردن، گرامی داشتن
میانه روی، حد وسط گرما و سرما یا خشکی و رطوبت، میانه حال شدن، برابر شدن، راست شدن
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
Temperance
умеренность
Mäßigung
стриманість
umiarkowanie
temperança
temperanza
templanza