جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اعتقال

اعتقال

اعتقال
گردبرانگیختن، بازماندن از سخن، بازداشتن، بسته شدن: شکم بستن بندکردن، بسته شدن، بستگی زبان بسته زبانی
فرهنگ لغت هوشیار

اعتقال

اعتقال
نیزه را میان رکاب و پای نهادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). نیزه در میان ساق و رکاب برداشتن. (آنندراج). نیزه بمیان ساق و رکاب برداشتن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). نیزه را میان ساق و رکاب قرار دادن. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

اعتمال

اعتمال
در کار بودن: بر کاری، آباد کردن آباندن، گودالیدن (قدکشیدن)
اعتمال
فرهنگ لغت هوشیار