جدول جو
جدول جو

معنی اعتزال

اعتزال(بَ)
یکسو جدا شدن. (منتهی الارب). یکسو و جدا شدن. (آنندراج). جدا شدن. (ناظم الاطباء). یکسو شدن. (کنزاللغات از غیاث اللغات). گوشه نشینی و یکسو شدن. (لطائف از غیاث اللغات). بیکسو شدن. (مقدمۀ لغت میرسیدشریف جرجانی) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی) (تاج المصادر بیهقی) (از مؤید الفضلاء) (المصادر زوزنی). کناره گزیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). گوشه گرفتن. (مؤیدالفضلاء). گوشه گرفتن از خلق. (از یادداشت بخط مؤلف).
لغت نامه دهخدا