جدول جو
جدول جو

معنی اعتذال - جستجوی لغت در جدول جو

اعتذال
نکوهش پذیری، دل نهادن
تصویری از اعتذال
تصویر اعتذال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ابتذال
تصویر ابتذال
خواروکهنه کردن چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اجتذال
تصویر اجتذال
شادمانی کردن شادمانی شادمانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابتذال
تصویر ابتذال
بی ارجی، پرهیز، پیش پاافتادگی، خوارگرایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
میانه روی، ترازینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اعتذار
تصویر اعتذار
شکایت نمودن، عذر خواستن، پوزش خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتذاء
تصویر اعتذاء
تاته خوردن خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
مساوی شدن، میانه حال شدن در کمیت وکیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتوال
تصویر اعتوال
بگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتمال
تصویر اعتمال
در کار بودن: بر کاری، آباد کردن آباندن، گودالیدن (قدکشیدن)
فرهنگ لغت هوشیار
بیمار شدن، بهانه آوردن، سرگرم شدن، گناه جستن، پیاپی نوشیدن، فرنود آوردن مشغول داشتن به کاری
فرهنگ لغت هوشیار
گردبرانگیختن، بازماندن از سخن، بازداشتن، بسته شدن: شکم بستن بندکردن، بسته شدن، بستگی زبان بسته زبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتزال
تصویر اعتزال
گوشه نشین، جدا شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اعتقال
تصویر اعتقال
بستن، بند کردن، حبس کردن، بازداشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتلال
تصویر اعتلال
علت داشتن، علیل شدن، بیمار شدن، بهانه آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتزال
تصویر اعتزال
عزلت گزیدن، گوشه نشین شدن، کناره گیری کردن، به یک سو شدن، گوشه گیری، گوشه نشینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
میانه روی، حد وسط گرما و سرما یا خشکی و رطوبت، میانه حال شدن، برابر شدن، راست شدن
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابتذال
تصویر ابتذال
دائم به کار بردن و کهنه کردن چیزی، کهنگی، خوار کردن، بی قدری، پستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابتذال
تصویر ابتذال
((اِ تِ))
بسیار به کار بردن چیزی تا اندازه ای که از ارزش آن بکاهد، بی ارزشی، پستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتلال
تصویر اعتلال
((اِ تِ))
بیمار شدن، بهانه آوردن، کسی را به کاری مشغول داشتن، بیماری، مرض
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتقال
تصویر اعتقال
((اِ تِ))
بستن، بند کردن، بسته شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتزال
تصویر اعتزال
((اِ تِ))
منزوی شدن، گوشه گرفتن، دارای آیین معتزله بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتذار
تصویر اعتذار
((اِ تِ))
پوزش خواستن، گله کردن، پوزش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
((اِ تِ))
میانه روی، حد میانه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اعتذار
تصویر اعتذار
عذر خواستن، پوزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اعتدال
تصویر اعتدال
Temperance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ابتذال
تصویر ابتذال
Banality, Triteness, Vulgarity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
банальность , вульгарность
دیکشنری فارسی به روسی
умеренность
دیکشنری فارسی به روسی
Banalität, Vulgarität
دیکشنری فارسی به آلمانی
банальність , тривіальність , вульгарність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
banalność, banał, wulgarność
دیکشنری فارسی به لهستانی