- اعتذال
- نکوهش پذیری، دل نهادن
معنی اعتذال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خواروکهنه کردن چیزی
شادمانی کردن شادمانی شادمانیدن
بی ارجی، پرهیز، پیش پاافتادگی، خوارگرایی
میانه روی، ترازینه
شکایت نمودن، عذر خواستن، پوزش خواستن
تاته خوردن خوردن
مساوی شدن، میانه حال شدن در کمیت وکیفیت
بگریستن
در کار بودن: بر کاری، آباد کردن آباندن، گودالیدن (قدکشیدن)
بیمار شدن، بهانه آوردن، سرگرم شدن، گناه جستن، پیاپی نوشیدن، فرنود آوردن مشغول داشتن به کاری
گردبرانگیختن، بازماندن از سخن، بازداشتن، بسته شدن: شکم بستن بندکردن، بسته شدن، بستگی زبان بسته زبانی
گوشه نشین، جدا شدن
بستن، بند کردن، حبس کردن، بازداشتن
علت داشتن، علیل شدن، بیمار شدن، بهانه آوردن
عزلت گزیدن، گوشه نشین شدن، کناره گیری کردن، به یک سو شدن، گوشه گیری، گوشه نشینی
میانه روی، حد وسط گرما و سرما یا خشکی و رطوبت، میانه حال شدن، برابر شدن، راست شدن
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال خریفی: در علم نجوم اول پاییز که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
اعتدال ربیعی: در علم نجوم اول بهار که درازی روز و شب متساوی می شود و هوا هم معتدل می گردد
دائم به کار بردن و کهنه کردن چیزی، کهنگی، خوار کردن، بی قدری، پستی
عذر خواستن، پوزش
Temperance
Banality, Triteness, Vulgarity
банальность , вульгарность
умеренность
Mäßigung
Banalität, Vulgarität
банальність , тривіальність , вульгарність
стриманість
umiarkowanie
banalność, banał, wulgarność