جدول جو
جدول جو

معنی اضاعت - جستجوی لغت در جدول جو

اضاعت(نَ مَ فَ / فِ)
ضایع کردن. (غیاث) (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14) (آنندراج). اضاعه. تضییع. و رجوع به اضاعه و اضاعه شود، هم فی اضبان الجبل، ایشان در تنگناهای کوهند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
اضاعت
ضایع کردن تباه ساختن تلف کردن: اضاعت اموال، تیمار نکردن بی تیمار گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
اضاعت((اِ عَ))
ضایع کردن، تلف کردن، بسیار شدن آب و زمین کسی
تصویری از اضاعت
تصویر اضاعت
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اشاعت
تصویر اشاعت
اشاعه، فاش کردن، آشکارا کردن، پراکنده ساختن، رواج دادن، فاش و آشکار کردن خبر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بضاعت
تصویر بضاعت
سرمایه، دارایی، مالی که با آن تجارت کنند، کالای بازرگانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
دستور یا خواهش کسی را اطاعت کردن، فرمان برداری کردن، فرمان بردن، فرمان برداری، فرمان بری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضاعه
تصویر اضاعه
ضایع کردن، تلف کردن، تباه ساختن، ناچیز کردن، بسیار شدن ضیاع کسی، بسیار شدن آب و زمین کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رضاعت
تصویر رضاعت
رضاع، شیرخوارگی، شیر دادن مادر به کودک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اذاعت
تصویر اذاعت
فاش کردن، آشکار کردن، پراکنده کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اضاعه
تصویر اضاعه
بسیار شدن، بسیار گردیدن، تباه ساختن، ناچیز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
فرمانبردن، فرمانبرداری، فروتنی وتواضع وتسلیم شدگی، متابعت، وفاداری
فرهنگ لغت هوشیار
افزودن زیاده کردن، افزایش افزونی فزودگی، باز خواندن، نسبت دادن کلمه ایست بکلمه دیگر برای تتمیم معنی. نخستین را مضاف و دوم را مضاف الیه گویند: کتاب جمشید مرغ هوا جلد دفتر لب لعل. علامت اضافه کسره ایست که باخر مضاف ملحق شود. اضافه شامل اقسام ذیل است: یا اضافه ملکی. معنی مالکیت را رساند: کتاب یوسف خانه حسن. یا اضافه تخصیصی. اختصاص را رساند: زین اسب سقف اطاق زنگ شتر یا اضافه بیانی. آنست که مضاف الیه نوع و جنس مضاف را بیان کند: ظرف مس انگشتری طلا آوند سفال. یا اضافه تشببهی. آنست که در وی معنی تشبیه باشد و آن بر دو قسم است: الف - اضافه مشبه بمشبه به: قد سرو لب لعل. ب - اضافه مشبه به بمشبه: فراش باد بنات نبات مهد زمین. یا اضافه استعاری. آنست که مضاف در غیر معنی حقیقی خود استعمال شده باشد و بعبارت دیگر مضاف الیه بچیزی تشبیه شده باشد که بجای آن چیز یکی از لوازم و اجزای آن مذکور گردد: روی سخن گوش هوش دست اجل، حامل، نسبت، جمع اضافات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رضاعت
تصویر رضاعت
شیر خوارگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بضاعت
تصویر بضاعت
مال التجاره، دارائی، سرمایه
فرهنگ لغت هوشیار
آشکار کردن، پاشیدن پراکندن آشکارا کردن فاش کردن (خبر و جزآن)، پاشیدن پراکندن گستردن، اجتماع حقوق مالکان متعدد در مال واحد بدون قصد همکاری در انتفاع از آن مال مانند ترکه میت که بطور اشاعه بین وارثان مشترک است. یا اشاعت خبر. فاش کردن خبر
فرهنگ لغت هوشیار
بدی کردن با کسی، بد کردن کاری را، بدی مقابل احسان نیکی. یا اسائه ادب. بی ادبی کردن هتک هرمت کردن بی ادبی. توضیح در رسم الخط عربی (اساء ه) نویسند و در فارسی (اسائت) و (اسائه) معمول گردیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذاعت
تصویر اذاعت
آشکار کردن پراکندن (پیام و آگاهی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضائت
تصویر اضائت
روشن کردن روشنایی دادن، روشن شدن، روشنایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اضافت
تصویر اضافت
((اِ فَ))
افزودن، در دستور زبان فارسی نسبت دادن کلمه ای است به کلمه دیگر برای تمام کردن معنی، اضافه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رضاعت
تصویر رضاعت
((رِ عَ))
شیر خوردن کودک از پستان مادر، شیرخوارگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بضاعت
تصویر بضاعت
((بِ یا بَ عَ))
سرمایه، مال، مکنت، متاع، کالا، جمع بضایع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اضاعه
تصویر اضاعه
((اِ عِ))
ضایع کردن، تلف کردن، بسیار شدن آب و زمین کسی، اضاعت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اضائت
تصویر اضائت
((اِ ئَ))
روشن کردن، روشن شدن، روشنایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
((اِ عَ))
فرمان بردن، گردن نهادن، فرمان بری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
پیروی، فرمانبرداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
Obedience
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
obéissance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
послушание
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
Gehorsam
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
покора
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
posłuszeństwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
顺从
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
obediência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
obbedienza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از اطاعت
تصویر اطاعت
obediencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی