جدول جو
جدول جو

معنی اضاعه

اضاعه((اِ عِ))
ضایع کردن، تلف کردن، بسیار شدن آب و زمین کسی، اضاعت
تصویری از اضاعه
تصویر اضاعه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اضاعه

اضاعه

اضاعه
ضایع کردن، تلف کردن، تباه ساختن، ناچیز کردن، بسیار شدن ضیاع کسی، بسیار شدن آب و زمین کسی
اضاعه
فرهنگ فارسی عمید

اضاعه

اضاعه
بسیار گردیدن ضیعت کسی. (منتهی الارب). بسیار شدن ضیاع. (آنندراج). بسیار گردیدن ضیعت شخص. (ناظم الاطباء). اضاعۀ مرد، بسیاری و فزونی ضیاع وی، و در حدیث آمده است: افشی اﷲ ضیعته، ای اکثر معاشه. (از تاج العروس). بسیارضیاع شدن. (تاج المصادر بیهقی). فزون وبسیار شدن ضیاع کسی. (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا

اذاعه

اذاعه
آشکار کردن پراکندن (پیام و آگاهی) آشکار کردن فاش ساختن پراکندن
اذاعه
فرهنگ لغت هوشیار

رضاعه

رضاعه
شیرخوارگی شیر دادن شیر دان، پستانک شیر خوردن کودک از پستان مادر، شیر خوارگی
فرهنگ لغت هوشیار