جدول جو
جدول جو

معنی اضاعت

اضاعت((اِ عَ))
ضایع کردن، تلف کردن، بسیار شدن آب و زمین کسی
تصویری از اضاعت
تصویر اضاعت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با اضاعت

اضاعت

اضاعت
ضایع کردن تباه ساختن تلف کردن: اضاعت اموال، تیمار نکردن بی تیمار گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار

اضاعت

اضاعت
ضایع کردن. (غیاث) (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 14) (آنندراج). اضاعه. تضییع. و رجوع به اضاعه و اضاعه شود، هم فی اضبان الجبل، ایشان در تنگناهای کوهند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

اساعت

اساعت
بدی کردن با کسی، بد کردن کاری را، بدی مقابل احسان نیکی. یا اسائه ادب. بی ادبی کردن هتک هرمت کردن بی ادبی. توضیح در رسم الخط عربی (اساء ه) نویسند و در فارسی (اسائت) و (اسائه) معمول گردیده
فرهنگ لغت هوشیار

اشاعت

اشاعت
آشکار کردن، پاشیدن پراکندن آشکارا کردن فاش کردن (خبر و جزآن)، پاشیدن پراکندن گستردن، اجتماع حقوق مالکان متعدد در مال واحد بدون قصد همکاری در انتفاع از آن مال مانند ترکه میت که بطور اشاعه بین وارثان مشترک است. یا اشاعت خبر. فاش کردن خبر
فرهنگ لغت هوشیار