- اشپل
- اشبل. اشپون سرب باریکی که میان هر دو سطر نهند تا فاصله مطلوب پیدا شود، واحد طول سطر
معنی اشپل - جستجوی لغت در جدول جو
- اشپل
- اشبل، تخم ماهی که پس از صید کردن از شکم آن بیرون می آورند و مصرف خوراکی دارد
![تصویری از اشپل](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/4/0/7/amd-0040782.jpg)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند حیله و تزویر حیله و تزویر
![تصویری از اشپش](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/2/3/6/amd-0023630.jpg)
شپش، حشره ای ریز با زندگی انگل وار که معمولاً از خون پستانداران تغذیه می کند
![تصویری از اشکل](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/1/6/mon-0001664.jpg)
آن که در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد، کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد
![تصویری از اشکل](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/1/6/mon-0001663.jpg)
تخم ماهی که پس از صید کردن از شکم آن بیرون می آورند و مصرف خوراکی دارد
دست معیوب واز کار افتاده وبمعنی رتبه وپایه ونردبان هم میباشد، نمونه گونیای خیاطی
صدا و آواز بلند، صدایی باشد که کبوتر بازان در وقت کبوتر پرانیدن از دهان بر آورند
![تصویری از اشل](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/4/0/amd-0034071.jpg)
رتبۀ کارمندان دولت، پایه، مقیاس رتبه بندی و تعیین درجات، مقیاس سنجش اندازه های طرح یا نقشه نسبت به نمونۀ واقعی، خط کش یا وسیله ای دیگر که به کمک آن اندازه های واقعی تبدیل می شوند یا برعکس
![تصویری از اپل](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/0/1/mon-0000195.jpg)
((اِ پُ))
فرهنگ فارسی معین
بالشتکی که داخل آن را با ابر و پنبه و مانند آن پر می کنند و برای خوش حالت نشان دادن سرشانه ها از زیر به قسمت داخلی سرشانه یا میان رویه و آستری می دوزند، سردوشی افسری، شانه، دوش
![تصویری از اشل](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/1/6/mon-0001683.jpg)
((اِ ش ِ))
فرهنگ فارسی معین
امتیاز کارمند از نظر درجه و مقام اداری و دریافت حقوق، پایه، رتبه (واژه فرهنگستان)، رابطه میان اندازه واقعی چیزی با اندازه نقشه و نمودار آن، مقیاس (واژه فرهنگستان)
![تصویری از اشل](https://jadvaljoo.ir/WordCard/mon/0/0/0/1/6/mon-0001682.jpg)