معنی دشپل - فرهنگ فارسی عمید
معنی دشپل
- دشپل
- غدۀ سفت و سختی که زیر پوست بدن پیدا می شود
تصویر دشپل
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با دشپل
دشپل
- دشپل
- دشبل. غده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به دشبل شود
لغت نامه دهخدا
اشپل
- اشپل
- اشبل. اشپون سرب باریکی که میان هر دو سطر نهند تا فاصله مطلوب پیدا شود، واحد طول سطر
فرهنگ لغت هوشیار
اشپل
- اشپل
- اشبل، تخم ماهی که پس از صید کردن از شکم آن بیرون می آورند و مصرف خوراکی دارد
فرهنگ فارسی عمید
اشپل
- اشپل
- تخم ماهی. خاویار سیاه که از شکم ماهی درمی آید. (شعوری). اشبل. اشبیل. اشپیل
لغت نامه دهخدا