جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با اشکل

اشکل

اشکل
ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند حیله و تزویر حیله و تزویر
فرهنگ لغت هوشیار

اشکل

اشکل
آن که در وی سرخی و سفیدی با هم آمیخته باشد، کسی که در سفیدی چشمش اندکی سرخی باشد
اشکل
فرهنگ فارسی معین

اشکل

اشکل
پای بند ستور، ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند، مکر، حیله
اشکل
فرهنگ فارسی معین

اشکل

اشکل
ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند. مثال: شتر من شریر است با وجود اشکل سه پایی راه میرود. (فرهنگ نظام). پای بند و پای رنجن. (ناظم الاطباء). پای بند و رسنی که به آن پالان اشتر بندند تا از پشتش نرود. (آنندراج) (غیاث).
لغت نامه دهخدا